1. He treats me like a skivvy.
[ترجمه ترگمان] اون با من مثل \"skivvy\" رفتار میکنه
[ترجمه گوگل]او مثل یک اسکواوی رفتار می کند
2. You iron your shirt - I'm not your skivvy.
[ترجمه ترگمان] تو لباستو اتو کن - من skivvy نیستم -
[ترجمه گوگل]شما پیراهن خود را می پوشانید - من اسکایو نیستم
3. a skivvy in this house.
[ترجمه ترگمان]یه skivvy تو این خونه
[ترجمه گوگل]یک skivvy در این خانه
4. I'm not going to skivvy for you any more.
[ترجمه ترگمان]من دیگر نمی خواهم با تو حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی خواهم شما را برای شما بازگو کنم
5. She refused to skivvy for the whole family.
[ترجمه ترگمان] اون قبول نکرد که کل خانواده رو گول بزنه
[ترجمه گوگل]او از تمام خانواده خو گرفته است
6. He treats his wife like a skivvy.
[ترجمه ترگمان]اون با زنش مثل a رفتار میکنه
[ترجمه گوگل]او همسرش را مثل یک skivvy رفتار می کند
7. I'm no better than a skivvy in this house.
[ترجمه ترگمان]من توی این خونه آدم بهتری نیستم
[ترجمه گوگل]من بهتر از یک اسکواوی در این خانه نیستم
8. I'm no better than ( ie I'm treated like ) a skivvy in this house.
[ترجمه ترگمان]من بهتر از (یعنی مثل)یک skivvy در این خانه هستم
[ترجمه گوگل]من بهتر از این نیستم (به عنوان مثال من به عنوان یک درمان) یک skivvy در این خانه
9. Or maybe if he understood the true meaning of 'forced labour' he'd stop complaining about being treated like a skivvy!
[ترجمه ترگمان]یا شاید اگر معنی واقعی کار را درک می کرد از این که مثل a با او رفتار کنند دیگر شکایت نمی کرد!
[ترجمه گوگل]یا شاید اگر معنای واقعی 'کار اجباری' را درک می کرد، متوقف می شد و شکایت می کرد که مانند یک اسکواوی درمان می شود!