• series of steps designed to bring peace to an area
peace process
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. There was total agreement to start the peace process as soon as possible.
[ترجمه ترگمان]توافق کلی برای آغاز روند صلح در اسرع وقت وجود داشت
[ترجمه گوگل]توافق کلی برای شروع روند صلح در اسرع وقت صورت گرفت
[ترجمه گوگل]توافق کلی برای شروع روند صلح در اسرع وقت صورت گرفت
2. Despite the peace process, there are deep divisions in the community.
[ترجمه ترگمان]علی رغم روند صلح، شکاف های عمیقی در جامعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]با وجود روند صلح، در اجتماع عمیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]با وجود روند صلح، در اجتماع عمیق وجود دارد
3. The peace process was on the brink of disaster .
[ترجمه ترگمان]روند صلح در آستانه فاجعه قرار داشت
[ترجمه گوگل]روند صلح در آستانه فاجعه بود
[ترجمه گوگل]روند صلح در آستانه فاجعه بود
4. The incident threatened to put the peace process into reverse.
[ترجمه ترگمان]این حادثه تهدید کرده است که روند صلح را معکوس خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این حادثه تهدید کرد که روند صلح را به عقب برگرداند
[ترجمه گوگل]این حادثه تهدید کرد که روند صلح را به عقب برگرداند
5. The group is trying to obstruct the peace process.
[ترجمه ترگمان]این گروه می کوشد تا مانع روند صلح شود
[ترجمه گوگل]این گروه سعی دارد مانع روند صلح شود
[ترجمه گوگل]این گروه سعی دارد مانع روند صلح شود
6. He remains deeply pessimistic about the peace process.
[ترجمه ترگمان]او عمیقا در مورد روند صلح بدبین است
[ترجمه گوگل]او در مورد روند صلح بسیار بدبین است
[ترجمه گوگل]او در مورد روند صلح بسیار بدبین است
7. He accused them of trying to torpedo the peace process.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را متهم به تلاش برای اژدر در روند صلح کرد
[ترجمه گوگل]او متهم به تلاش برای تحریم پروسه صلح شد
[ترجمه گوگل]او متهم به تلاش برای تحریم پروسه صلح شد
8. The peace process has suffered a serious blow now.
[ترجمه ترگمان]روند صلح اکنون متحمل ضربه جدی شده است
[ترجمه گوگل]روند صلح در حال حاضر ضربه جدی رنج می برد
[ترجمه گوگل]روند صلح در حال حاضر ضربه جدی رنج می برد
9. The killings could put the whole peace process in jeopardy.
[ترجمه ترگمان]این قتل ها می توانند کل روند صلح را در خطر قرار دهند
[ترجمه گوگل]این قتل ها می تواند کل پروسه صلح را در معرض خطر قرار دهد
[ترجمه گوگل]این قتل ها می تواند کل پروسه صلح را در معرض خطر قرار دهد
10. Many speculated that the US would put the peace process on the back burner.
[ترجمه ترگمان]بسیاری بر این عقیده بودند که آمریکا روند صلح را در شعله عقب قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]بسیاری از گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ایالات متحده پروسه صلح را بر روی سوزن سوخت قرار داده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ایالات متحده پروسه صلح را بر روی سوزن سوخت قرار داده است
11. This latest incident could derail the peace process.
[ترجمه ترگمان]این حادثه اخیر می تواند روند صلح را از مسیر خارج کند
[ترجمه گوگل]این آخرین حادثه می تواند روند صلح را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]این آخرین حادثه می تواند روند صلح را از بین ببرد
12. The policy will be detrimental to the peace process.
[ترجمه ترگمان]این سیاست برای روند صلح زیان آور است
[ترجمه گوگل]این سیاست به روند صلح منجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]این سیاست به روند صلح منجر خواهد شد
13. This is the latest attempt to break the logjam in the peace process.
[ترجمه ترگمان]این آخرین تلاش برای شکستن the در روند صلح است
[ترجمه گوگل]این آخرین تلاش برای شکستن لجن در روند صلح است
[ترجمه گوگل]این آخرین تلاش برای شکستن لجن در روند صلح است
14. The government yesterday reaffirmed its commitment to the current peace process.
[ترجمه ترگمان]دولت دیروز مجددا بر التزام خود به روند کنونی صلح تاکید کرد
[ترجمه گوگل]دولت دیروز مجددا تعهد خود را نسبت به روند صلح جاری تأیید کرد
[ترجمه گوگل]دولت دیروز مجددا تعهد خود را نسبت به روند صلح جاری تأیید کرد
15. These issues have created a stark fault line within the Peace Process.
[ترجمه ترگمان]این مسائل یک خط نقص کامل در فرآیند صلح ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]این مسائل یک خط خطای شدید در فرایند صلح ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]این مسائل یک خط خطای شدید در فرایند صلح ایجاد کرده است
پیشنهاد کاربران
روند صلح
peace process ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: فرایند صلح
تعریف: مذاکرات و اقدامات دیپلماتی مستمر برای حل وفصل اختلاف یا کشمکش در موردی خاص و برقراری صلح
واژه مصوب: فرایند صلح
تعریف: مذاکرات و اقدامات دیپلماتی مستمر برای حل وفصل اختلاف یا کشمکش در موردی خاص و برقراری صلح
کلمات دیگر: