چرک شده
soiled
چرک شده
انگلیسی به فارسی
خیس شده، کثیف کردن، لکه دار کردن، چرک شدن، خاکی کردن، چرک کردن
انگلیسی به انگلیسی
• dirty, filthy; stained; tarnished, disgraced
دیکشنری تخصصی
[نساجی] کثیف
جملات نمونه
1. his deeds soiled his family's name
اعمال او نام خانواده اش را ننگین کرد.
2. the children soiled their clothes
بچه ها لباس های خود را چرکین کردند.
3. don't eat with soiled hands!
با دست های کثیف خوراک نخور!
4. the ink has soiled the tablecloth
جوهر،رومیزی را لک انداخته است.
5. His actions have soiled his family name.
[ترجمه ترگمان] اعمالش اسم خانوادگیش رو لکه دار کرده
[ترجمه گوگل]اقدامات او نام خانوادگی خود را خیس کرده است
[ترجمه گوگل]اقدامات او نام خانوادگی خود را خیس کرده است
6. The baby had soiled her diaper again.
[ترجمه ترگمان]بچه دوباره پوشکش را کثیف کرده بود
[ترجمه گوگل]کودک دوباره پوشک خود را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]کودک دوباره پوشک خود را پوشیده بود
7. Leave bedclothes clean and tidy and remove soiled linen.
[ترجمه ترگمان]ملحفه را تمیز و مرتب کنید و پیراهن کهنه را بردارید
[ترجمه گوگل]ترک لباس های پاک و تمیز و تمیز کردن لباس های خیس
[ترجمه گوگل]ترک لباس های پاک و تمیز و تمیز کردن لباس های خیس
8. We were soiled with urine, hungry, thirsty, cold and sick with exhaustion.
[ترجمه ترگمان]ما از ادرار، تشنه، تشنه، سرد و خسته بودیم
[ترجمه گوگل]ما با ادرار، گرسنه، تشنه، سرد و مریضی خسته شدیم
[ترجمه گوگل]ما با ادرار، گرسنه، تشنه، سرد و مریضی خسته شدیم
9. The man then soiled his bed. and Butler cleaned and changed him again.
[ترجمه ترگمان]مرد در آن موقع تختش را خیس کرد و باتلر را تمیز کرد و دوباره عوض کرد
[ترجمه گوگل]مرد سپس تخت خود را خیس کرد و باتلر تمیزش کرد و او را دوباره تغییر داد
[ترجمه گوگل]مرد سپس تخت خود را خیس کرد و باتلر تمیزش کرد و او را دوباره تغییر داد
10. The youngest child was wearing a soiled diaper.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک تر یک پوشک کثیف پوشیده بود
[ترجمه گوگل]جوان ترین کودک پوشک سالم بود
[ترجمه گوگل]جوان ترین کودک پوشک سالم بود
11. Many of the pages had been soiled by the old man's dirty fingers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از صفحات زیر انگشتان کثیف پیرمرد کثیف شده بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از صفحات توسط انگشتان کثیف پیر مرد خیس شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از صفحات توسط انگشتان کثیف پیر مرد خیس شده بودند
12. If the carpet is slightly soiled get an absorbent white cloth, a quality shampoo and warm water.
[ترجمه ترگمان]اگر فرش کمی کثیف است، یک پارچه سفید جاذب، یک شامپو با کیفیت و آب گرم دارد
[ترجمه گوگل]اگر فرش کمی خیس باشد، یک پارچه سفید جذاب، یک شامپو با کیفیت و آب گرم دریافت می کند
[ترجمه گوگل]اگر فرش کمی خیس باشد، یک پارچه سفید جذاب، یک شامپو با کیفیت و آب گرم دریافت می کند
13. It is a soiled and puckered hem, the golden treasury's privy purse.
[ترجمه ترگمان]یک گوشه تنگ و چروک، کیف کمک های خزانه طلایی است
[ترجمه گوگل]این یک مخرب مخرب و پخته شده است، کیف پولی خزانه داری طلایی
[ترجمه گوگل]این یک مخرب مخرب و پخته شده است، کیف پولی خزانه داری طلایی
14. Meanwhile Marcus's face, emerging from beneath the soiled stubble, was looking remarkably clean and young.
[ترجمه ترگمان]در همین حال چهره مارکوس که از زیر موهای خیس و کثیف بیرون آمد، فوق العاده تمیز و جوان به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در عین حال، صورت مارکوس، که از زیر خاکستر آلوده ظاهر شد، به نظر می رسید بسیار تمیز و جوان بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، صورت مارکوس، که از زیر خاکستر آلوده ظاهر شد، به نظر می رسید بسیار تمیز و جوان بود
15. The teenager won't put her soiled clothing in the laundry basket as requested; they don't get washed.
[ترجمه ترگمان]دختر نوجوان به همان اندازه که خواسته بود لباس های کثیف او را در سبد رخت شویی نخواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]نوجوان در لباس سبد لباس خود را به عنوان درخواست خود قرار نمیدهد؛ آنها شسته نمی شوند
[ترجمه گوگل]نوجوان در لباس سبد لباس خود را به عنوان درخواست خود قرار نمیدهد؛ آنها شسته نمی شوند
پیشنهاد کاربران
آلوده
چرک، کثیف
کلمات دیگر: