کلمه جو
صفحه اصلی

consonantal


معنی : بی صدا، صامت، وابسته به حروف بیصدا
معانی دیگر : وابسته به یا مانند حرف بی صدا، دارای حرف بی صدا، بی صدایی

انگلیسی به فارسی

بی‌صدایی، وابسته به حروف بی‌صدا، صامت


مخلوطی، صامت، بی صدا، وابسته به حروف بیصدا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, characteristic of, or having consonants.

• (phonetics) pertaining to consonants (type of sound characterized by closure in the breath channel)

مترادف و متضاد

بی صدا (صفت)
dumb, quiet, silent, mute, atonic, noiseless, whist, consonantal, surd, soundless, voiceless

صامت (صفت)
silent, mute, consonantal, speechless, surd

وابسته به حروف بی صدا (صفت)
consonantal

پیشنهاد کاربران

consonantal ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: همخوانی 4
تعریف: مربوط به همخوان|||متـ . صامتی


کلمات دیگر: