کلمه جو
صفحه اصلی

corky


معنی : چوب پنبهای
معانی دیگر : چوب پنبه مانند، خشکیده

انگلیسی به فارسی

چوب‌پنبه‌ای، خشکیده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: corkier, corkiest
مشتقات: corkiness (n.)
(1) تعریف: of or resembling cork, as in texture or buoyancy.

(2) تعریف: of bottled spirits, spoiled by a rotten or broken cork.

• of or pertaining to cork (bark of the cork oak tree which is used for making bottle stoppers, etc.)

مترادف و متضاد

چوب پنبه ای (صفت)
cork, corky, suberose

جملات نمونه

1. But has Corky got enough material to fill the space?
[ترجمه ترگمان]اما آیا corky کافی برای پر کردن فضا وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]اما آیا Corky به اندازه کافی مواد برای پر کردن فضا داشته است؟

2. I gave your letter to Corky for his tips section, but the big lad says' Stuff off!
[ترجمه ترگمان]من نامه شما را به Corky (Corky)دادم، اما اون پسر بزرگ گفت وسایل رو از کار بندازین
[ترجمه گوگل]من نامه خود را به Corky برای بخش راهنمایی خود دادم، اما بانوی بزرگ می گوید: 'چیزهای خاموش!

3. Corked taste, Corkiess, Corky . Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه ترگمان] طعم Corked، Corkiess، Corky مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه گوگل]طعم Corked، Corkiess، Corky طعم به شراب های بطری شده توسط کوره های معیوب یا کرمی

4. Corked, corky: Fault in wine caused by a contaminated cork.
[ترجمه ترگمان]Corked، corky: نقص در شراب ناشی از چوب پنبه آلوده
[ترجمه گوگل]کرک شده، کرک شده گسل در شراب ناشی از یک چوب پنبه آلوده

5. Corked taste, corkiness, corky. Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه ترگمان]طعم Corked، طعم چوب پنبه، طعم چوب پنبه است مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه گوگل]طعم و مزه پخت و پز، کورکورانه، چوب پنبه ای است طعم به شراب های بطری شده توسط کوره های معیوب یا کرمی

6. It has grey-brown bark, with light grey, corky dots on young branches.
[ترجمه ترگمان]پوست خاکستری رنگی دارد، با نور خاکستری روشن، نقطه ها روی شاخه جوان
[ترجمه گوگل]این پوست دارای قهوه ای خاکستری است، با نقاط خاکستری روشن، نقطه های کرکی در شاخه های جوان

7. Corky —— active and alert dog.
[ترجمه ترگمان]_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[ترجمه گوگل]Corky - سگ فعال و هشدار دهنده

8. Begrimed by obscure use, otiose warehouses shadowed the rigid, corky bobbing of gulls.
[ترجمه ترگمان]انبارهای by با استفاده مبهم، انبارهای otiose که در زیر آب و هوا شناور بودند، شناور در آب و هوا شناور بودند
[ترجمه گوگل]با استفاده از مبهم، با انبوهی از زادآوری، انبارهای آتیس سفت و محکم و باریک از گاوها را پوشانده است

9. The most threatening grape virosises in China are grapevine fan leaf disease, grapevine leaf roll, grapevine stem pitting and grapevine corky bark.
[ترجمه ترگمان]The انگور چینی در چین به خاطر بیماری برگ، ریزش برگ و ریشه در پوست و پوست و پوست پرتقال هستند
[ترجمه گوگل]خطرناکترین انگیزه انگور در چین، بیماری انگلی انگور، ریشه برگ انگور، پاره شدن انگور انگور و پوست انگور انگور است

10. North American elm having twigs and young branches with prominent corky projections.
[ترجمه ترگمان]درخت نارون شمال آمریکا دارای شاخه های کوچک و شاخه های کوچک با پیش بینی های برجسته corky است
[ترجمه گوگل]جوجه آمریکای شمالی دارای شاخه های شاخه های جوان و شاخه های جوانه دار با طرح های برجسته ی چوب پنبه

11. Fruits ellipsoidal, 2 - 8 cm long, tomentose, main ridge with corky wing.
[ترجمه ترگمان]میوه ها بیضوی، ۲ - ۸ سانتی متر، tomentose، صخره اصلی با بال corky
[ترجمه گوگل]میوه های بیضوی، طول 2 تا 8 سانتیمتر، توتنتوز، رگه اصلی با بال کرکی

پیشنهاد کاربران

آدم دمدمی مزاج و مسخره


با نشاط
سر خوش ، پرانرژی

با واژه quirky به معنی غیر منتظره و دمدمی متفاوت است

صفتی که برای فرد خیلی عجیب و غریب استفاده میشه. البته نه مثل creepy یا freak . بیشتر عجیب و غریب دوس داشتنی.
( مثل شخصیت شلدون در بیگ بنگ تئوری یا فیبی در دوستان )


کلمات دیگر: