کلمه جو
صفحه اصلی

ptosis


(افتادگی اندام به ویژه پلک بالایی چشم در اثر فلج عضله ی پلک) افتش

انگلیسی به فارسی

(افتادگی اندام به‌ویژه پلک بالایی چشم در اثر فلج عضلهی پلک) افتش


پتوز


انگلیسی به انگلیسی

• prolapse of a bodily organ, drooping of a body part (medicine)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ریخت - افتادن - افتادگی

جملات نمونه

1. To determine the factors causing diplopia and ptosis after cataract extraction.
[ترجمه ترگمان]تعیین عوامل موثر بر diplopia و ptosis پس از استخراج آب مروارید
[ترجمه گوگل]برای تعیین عوامل ایجاد دیالوپیا و پتوز پس از استخراج کاتاراکت

2. To improve breast ptosis, relaxation and beautifying the chest.
[ترجمه ترگمان]بهبود بخشیدن به سینه، آرامش و زیبا کردن سینه
[ترجمه گوگل]برای بهبود پتوز پستان، آرامش و زیبایی قفسه سینه

3. There was slight ptosis of the left eye, with no nystagmus(Sentence dictionary), and no dysmetria on finger-to-nose or heel-to-shin testing.
[ترجمه ترگمان]There جزئی از چشم چپ وجود داشت، بدون هیچ nystagmus (فرهنگ لغت جملات)، و هیچ dysmetria روی تست انگشتی یا پاشنه پا به پای دیگر وجود نداشت
[ترجمه گوگل]پتوز جزئی از چشم چپ وجود دارد، بدون هیچ نایستاگموس (فرهنگ لغت حکم)، و هیچ تردیدی در تست انگشت به بینی یا پاشنه پا

4. Objective To summarize the experience of treating ptosis ofeyelid and improve the efficacy of clinical treatment.
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربه درمان ptosis ofeyelid و بهبود اثربخشی درمان بالینی
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه کردن تجربیات درمان پتوز یئیدیل و بهبود کارآیی درمان بالینی

5. Conclusion Congenital ptosis can be effectively treated by maximum shortening of upper eyelid levator muscle.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ptosis مادرزادی می تواند به طور موثر با حداکثر کوتاه شدن ماهیچه فک بالایی درمان شود
[ترجمه گوگل]نتیجه پتوز مادرزادی می تواند به طور موثر توسط حداکثر کوتاه شدن عضله پلورال پلایای فوقانی درمان شود

6. The procedure is usually performed to correct the ptosis of the eyebrow and lateral canthus, to eliminate the temporal and glabellar wrinkles as well etc.
[ترجمه ترگمان]این روش معمولا برای اصلاح the ابرو و canthus جانبی، برای از بین بردن لایه های موقتی و glabellar و غیره انجام می شود
[ترجمه گوگل]این روش معمولا برای اصلاح پتوز ابرو و کانتوس جانبی، برای از بین بردن چین و چروک زمان و گلاچر و غیره انجام می شود

7. Finally, the application of the anatomy in the ptosis surgery is discussed.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، کاربرد آناتومی در جراحی ptosis مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در نهایت، کاربرد آناتومی در جراحی پتوز مورد بحث قرار می گیرد

8. Conclusions A simplified technique of ptosis repair using the anterior approach is an effective and safe procedure for correcting aponeurotic ptosis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک تکنیک ساده شده از تعمیر ptosis با استفاده از رویکرد جلویی یک روش موثر و ایمن برای تصحیح ptosis aponeurotic است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: روش ساده ای برای ترمیم پتوز با استفاده از رویکرد قدامی، یک روش موثر و امن برای اصلاح پتوز آپوئلوئوزیس است

9. Methods Surgeries were performed on 26 eyes in 22 cases with aponeurotic ptosis, and preoperative examinations and surgical findings were observed and analysized.
[ترجمه ترگمان]روش های surgeries در ۲۶ چشم در ۲۲ مورد با aponeurotic ptosis انجام شد، و آزمایش ها preoperative و معاینات پزشکی مشاهده شد و analysized انجام شد
[ترجمه گوگل]روش ها جراحی بر روی 26 چشم در 22 مورد با پتوز آپوئلوئوزیس انجام شد، و بررسی های قبل از عمل و یافته های جراحی مشاهده و تحلیل شد

10. Objective To screen mutations in the forkhead transcriptional factor 2 gene (FOXL in six Chinese families with blepharophimosis, ptosis, and epicanthus inversus syndrome(BPES).
[ترجمه ترگمان]هدف برای نمایش جهش در ژن عامل نسخه برداری forkhead ۲ (FOXL در شش خانواده چینی با blepharophimosis، ptosis و سندرم inversus inversus (BPES)
[ترجمه گوگل]هدف: برای نمایش جهش در ژن فاکتور 2 رونویسی فورچون (FOXL در شش خانواده چینی با بلوفاروفیموز، پتوز و سندرم اپیرکمانس اورورسوس (BPES)

11. Objective: To provide anatomy information for the treatment of serious ptosis with the complex tissue flap of frontalis and frontalis aponeuroses.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارایه اطلاعات آناتومی برای درمان آسیب های جدی با دریچه پیچیده بافت پیچیده of و frontalis aponeuroses
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه اطالعات آناتومی برای درمان پتوز جدی با فلپ پیچیده بافتی فرونتالیس و فرونتالیس آپوئولوزیس

12. We report a 45 - year - old female patient with ptosis, diplopia, anisocoria and restricted eye movements.
[ترجمه ترگمان]ما یک بیمار زن ۴۵ ساله را با ptosis، diplopia، anisocoria و حرکات چشمی محدود گزارش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک زن 45 ساله با پتوز، دیالوپیا، آنیسوکوری و حرکات چشم را گزارش می دهیم

13. There happened no complications such as cerebral herniation, subcutaneous fluid accumulation, cerebral-spinal fluid leak, wound infection and the temporalis muscle ptosis.
[ترجمه ترگمان]هیچ مشکلی از قبیل herniation مغزی، انباشته شدن مایع پوستی، نشت سیال مغزی - نخاعی، عفونت زخم و ماهیچه temporalis وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ عوارضی مانند فتق مغزی، تجمع مایع زیر جلدی، نشت مایع مغزی-ستون فقرات، عفونت زخم و پتوز عضلانی مونورال وجود نداشت

14. Myasthenia Gravis is caused by an acetylcholine receptor deficiency at the neuromuscular junction. Ptosis may be an early and prominent sign of the disease.
[ترجمه ترگمان]Myasthenia Gravis ناشی از نقص گیرنده استیل کولین در نقطه اتصال neuromuscular است Ptosis ممکن است یک نشانه اولیه و برجسته از این بیماری باشند
[ترجمه گوگل]Myasthenia gravis بوسیله کمبود گیرنده استیل کولین در ناحیه عضلانی عضلانی ایجاد می شود پتوز ممکن است یک نشانه اولیه و برجسته بیماری باشد

15. Objective To report the experience in treatment of cerebellar ptosis following craniovertebral decompression for Chiari malformation with syringomyelia.
[ترجمه ترگمان]هدف گزارش تجربه در درمان cerebellar ptosis پس از craniovertebral decompression برای malformation Chiari با syringomyelia
[ترجمه گوگل]هدف: گزارش تجربی در درمان پتوز مغلوب پس از انفارکتوس کرانیو ترشحی برای ناهنجاری کاری در بیماران مبتلا به سریژومیلیا گزارش شده است

پیشنهاد کاربران

افتادگی

افتادگی پلک فوقانی به دلیل فلج یا بیماری یا به عنوان یک بیماری مادرزادی


کلمات دیگر: