کلمه جو
صفحه اصلی

puke


معنی : قی، استفراغ، رنگ ابی تیره، ابی سیر، استفراغ کردن، بالا آوردن
معانی دیگر : (عامیانه) قی کردن، وامیدن، برگرداندن، n : استفراه کردن، n : رنگ ابی تیره

انگلیسی به فارسی

استفراغ کردن، قی، استفراغ، بالا آوردن، رنگ ابی تیره، ابی سیر


پوزه، قی، استفراغ، رنگ ابی تیره، ابی سیر، استفراغ کردن، بالا آوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pukes, puking, puked
• : تعریف: (slang) to vomit.
مترادف: barf, upchuck
مشابه: spew, vomit

- I thought I was going to puke when I was on that roller coaster!
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم وقتی روی اون ترن هوایی بودم استفراغ می کردم
[ترجمه گوگل] من فکر کردم زمانی که من در آن کوه نوردی بودم قدم زدم
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: (slang) to vomit (often followed by "out").
مشابه: spew, vomit

- The dog got sick and puked all his food.
[ترجمه ترگمان] سگ مریض شد و همه غذا رو آورد بالا
[ترجمه گوگل] سگ بیمار شد و تمام مواد غذایی خود را از بین برد
اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) that which is vomited.
مشابه: spew, vomit

- Who's going to clean up all this puke?
[ترجمه ترگمان] کی میخواد همه این استفراغ رو تمیز کنه؟
[ترجمه گوگل] چه کسی این کلوخ را تمیز می کند؟

• vomit, regurgitated stomach contents
vomit, regurgitate, expel the contents of the stomach through the mouth
when someone pukes, they vomit; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لاجوردی - سرمه ای - آبی تیره - آبی سیر

مترادف و متضاد

قی (اسم)
puke, regurgitation

استفراغ (اسم)
puke

رنگ ابی تیره (اسم)
puke

ابی سیر (اسم)
puke

استفراغ کردن (فعل)
vomit, disgorge, puke

بالا آوردن (فعل)
puke, nauseate

vomit


Synonyms: barf, be sick, bring up, chunder, cough up, do the technicolor yawn, gag, get sick, heave, hurl, regurgitate, retch, spew, spit up, throw up, toss one’s cookies, upchuck


جملات نمونه

1. He was fully clothed and covered in puke and piss.
[ترجمه ترگمان]او کاملا پوشیده شده بود و در استفراغ و استفراغ غوطه ور بود
[ترجمه گوگل]او به طور کامل لباس و پوشیده شده و شیک پوشیده شده بود

2. The floor was covered with puke.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق از استفراغ پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]طبقه با پیک پوشانده شده بود

3. That kind of greed makes me puke!
[ترجمه ترگمان]! این حرص و طمع باعث میشه بالا بیارم
[ترجمه گوگل]این نوع حرص و طمع من را لرزاند!

4. It makes you want to puke.
[ترجمه ترگمان]این باعث میشه که دلت بخواد بالا بیاری
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که شما بخواهید آن را بسازید

5. Orange juice is acidic, that made me puke.
[ترجمه ترگمان]اب پرتقال اسیدی است و باعث استفراغ من می شود
[ترجمه گوگل]آب پرتقال اسیدی است، که باعث می شود من پودر شود

6. They puke with great accuracy and surprising range.
[ترجمه ترگمان]ان ها با دقت زیاد و دامنه تعجب آوری بالا رفتند
[ترجمه گوگل]آنها با دقت و محدوده شگفت انگیزی روبرو می شوند

7. Upstairs, Jack could lie down and think about puke and poison.
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا جک می توانست دراز بکشد و به استفراغ و زهر فکر کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، جک می توانست دراز بکشد و فکر می کند در مورد گل و سم

8. He felt like he wanted to puke.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد دلش می خواهد بالا بیاورد
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که میخواهد باهم بجنگد

9. It made me want to puke.
[ترجمه ترگمان] باعث شد بخوام بالا بیارم
[ترجمه گوگل]این باعث شد که من بخوام جبران کنم

10. How much of my manhood is watery puke?
[ترجمه ترگمان]چقدر از مردانگی من داره آب میخوره؟
[ترجمه گوگل]چقدر از مردانگی من آبی است؟

11. I feel like I'm going to puke again.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم دوباره دارم استفراغ می کنم
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم دوباره قدم می زنم

12. That guy makes me puke!
[ترجمه ترگمان]! این یارو منو بالا میاره
[ترجمه گوگل]آن مرد به من چسبیده!

13. Good grief, Tom. Is that puke on your shoe, or what?
[ترجمه ترگمان] \"اندوه خوبی بود،\" تام این استفراغ روی کفشت، یا چی؟
[ترجمه گوگل]خشم خوب، تام آیا این در کفش شما چسبیده است یا چی؟

14. Whether you call it spit-up, puke or barf mulch, there’s simply no denying the fact that every article of clothing you own will eventually start to smell like baby vomit.
[ترجمه ترگمان]چه بخواهید آن را تف کنید - بالا، استفراغ و یا barf مالچ، این حقیقت وجود ندارد که هر ماده از لباس هایی که مال خودتان است در نهایت به مشامم می رسد، مثل استفراغ بچه
[ترجمه گوگل]این که آیا شما آن را مگس خوار، پیک و یا بارف مولچ می نامید، به سادگی هیچ انکار این واقعیت است که هر ماده لباس شما خود را در نهایت شروع به بوی مانند استفراغ کودک است

پیشنهاد کاربران

تگری زدن


کلمات دیگر: