با چشمان نیم بسته، کورموشی، از گوشه ی چشم، از گوشهی چشم she sized him up asquint از گوشهی چشم او را برانداز کرد
asquint
با چشمان نیم بسته، کورموشی، از گوشه ی چشم، از گوشهی چشم she sized him up asquint از گوشهی چشم او را برانداز کرد
انگلیسی به فارسی
با چشمان نیمبسته، کورموشی، از گوشهی چشم
asquint
انگلیسی به انگلیسی
صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: with an oblique or sidelong glance; out of the corner of the eye; askance.
• مشابه: askance
• مشابه: askance
• from the corner of one's eye; askance; slyly
جملات نمونه
She sized him up asquint.
از گوشهی چشم او را برانداز کرد.
پیشنهاد کاربران
چشم نیمه باز. چشم نیمه بسته
کلمات دیگر: