کلمه جو
صفحه اصلی

unaccustomend

پیشنهاد کاربران

Unusually
عادت نداشتن .
غیر معمول, غریب، عجیب
She is unaccustomend to living remote area
او به زندگی در ناحیه دور افتاده عادت ندارد
Unaccustomend behavior
رفتار عجیب


کلمات دیگر: