معنی : دندانه دندانه، کنگره دار
معانی دیگر : (به ویژه در مورد لبه ی برگ) کنگره دار، کنگره ای، دندانه دار، مضرس (crenated هم می گویند)، crenated : گ، دندان موشی
crenate
معنی : دندانه دندانه، کنگره دار
معانی دیگر : (به ویژه در مورد لبه ی برگ) کنگره دار، کنگره ای، دندانه دار، مضرس (crenated هم می گویند)، crenated : گ، دندان موشی
انگلیسی به فارسی
( crenated =) (گیاه‌شناسی، جانورشناسی) کنگره‌دار، دندان‌موشی
کریستال، کنگره دار، دندانه دندانه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: crenated (adj.), crenately (adv.)
مشتقات: crenated (adj.), crenately (adv.)
• : تعریف: having a scalloped or notched border, as some leaves.
• ridged, notched, scalloped
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] کنگره ای، دندانه دندانه داشتن حاشیه یا لبه گردشده با شکافهای توخالی مانند صدف مضرس نرم تنان دوکفه ای.
مترادف و متضاد
دندانه دندانه (صفت)
cogged, serrate, crenate, dentate, saw-toothed
کنگره دار (صفت)
crenate
پیشنهاد کاربران
crenate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: کنگره ای
تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن دارای دالبر های یکنواخت و گرد باشد
واژه مصوب: کنگره ای
تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن دارای دالبر های یکنواخت و گرد باشد
کلمات دیگر: