سرد، خنک، بدون احساسات
acold
سرد، خنک، بدون احساسات
انگلیسی به فارسی
سرد، خنک، بدون احساسات
جملات نمونه
1. He caught such acold that he coughed and night.
[ترجمه ترگمان]چنان احساسی به او دست داد که سرفه کرد و شب سرفه کرد
[ترجمه گوگل]او چنین حادثه ای گرفت که او سرفه و شبها
[ترجمه گوگل]او چنین حادثه ای گرفت که او سرفه و شبها
2. The only thing worse than acold is acold sore.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که بدتر از acold است زخم معده است
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که بدتر از سقط جنین است دچار درد شدید است
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که بدتر از سقط جنین است دچار درد شدید است
3. The stranger arrived at Bramblehurst railway station on acold, snowy day in February.
[ترجمه ترگمان]آن غریبه به ایستگاه راه آهن Bramblehurst در روز برفی در ماه فوریه رسید
[ترجمه گوگل]غریبه به ایستگاه راه آهن برمبلیست در روز هفتم برفی در فوریه وارد شد
[ترجمه گوگل]غریبه به ایستگاه راه آهن برمبلیست در روز هفتم برفی در فوریه وارد شد
4. I've got acold consequently nose is stuffy and can smell nothing.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه بینی و بینی من خفه است و بوی هیچ چیز را حس نمی کند
[ترجمه گوگل]در نتیجه من دچار آسیب دیدگی میشوم و ممکن است چیزی بسوزد
[ترجمه گوگل]در نتیجه من دچار آسیب دیدگی میشوم و ممکن است چیزی بسوزد
5. When I got up this morning, I found that I had acold had a little headache.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح وقتی بیدار شدم متوجه شدم که سرم درد می کند
[ترجمه گوگل]وقتی صبح این صبح شدم، متوجه شدم که من درد مزمن داشتم
[ترجمه گوگل]وقتی صبح این صبح شدم، متوجه شدم که من درد مزمن داشتم
پیشنهاد کاربران
سرما خوردگی
کلمات دیگر: