صفحه اصلی
be into something
بستن
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد کاربران
اصطلاح به معنی دوست داشتن چیزی و چیزی که باهاش حال میکنی.
مثال: I'm into listening to music
علافه مند بودن به چیزی
My mom's really into cooking
مامان من واقعا به آشپزی کردن علاقه داره
to be interested and involved with something
کلمات دیگر: