متوقف شد، خنثی کردن، خنثی نمودن، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، مخالفت کردن با، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن
thwarted
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
Thwarted: خنثی شده، جلوگیری شده ( در نقش صفت )
چیزی که جلوی وقوع آن گرفته شده است، مانع از شکل گیری چیزی شد، ملغی شده ، بی اثر کردن چیزی
کلمات دیگر: