(وزنه برداری) بلند کردن وزنه در حال خوابیدن به پشت بر روی نیمکت، پرس سینه
bench press
(وزنه برداری) بلند کردن وزنه در حال خوابیدن به پشت بر روی نیمکت، پرس سینه
انگلیسی به فارسی
(وزنهبرداری) بلند کردن وزنه درحال خوابیدن به پشت بر روی نیمکت، پرس سینه
نیمکت پرس
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a weightlifting exercise in which one lies on a bench, removes a weight from a pair of overhead supports, lowers it to the chest, and raises it again.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bench-presses, bench-pressing, bench-pressed
حالات: bench-presses, bench-pressing, bench-pressed
• : تعریف: to lift (a weight) during a bench press.
- Her goal is to be able to bench-press two hundred pounds.
[ترجمه ترگمان] هدف او این است که بتواند دویست پا فشار بیاورد
[ترجمه گوگل] هدف او این است که بتواند به دوازده پوند به پرسپکتیو بپردازد
[ترجمه گوگل] هدف او این است که بتواند به دوازده پوند به پرسپکتیو بپردازد
• weightlifting exercise carried out by a lifter lying on a bench (sports); tiny punch press fixed on a workbench
جملات نمونه
1. The incline bench press puts more emphasis on upper pec development and the decline bench press gives more low pec development.
[ترجمه ترگمان]دکمه نیمکت گرایش بیشتر بر توسعه pec بالاتر تاکید می کند و پرس و جوی نیمکت رو به کاهش بیشتر به توسعه pec کمک می کند
[ترجمه گوگل]مطبوعات نیمکت نشانه تاکید بیشتری بر توسعه پایدار دارند و فشار پرس سقوط باعث کم شدن رشد می شود
[ترجمه گوگل]مطبوعات نیمکت نشانه تاکید بیشتری بر توسعه پایدار دارند و فشار پرس سقوط باعث کم شدن رشد می شود
2. I caught sight of Bobby doing bench presses on a Universal machine near the far wall.
[ترجمه ترگمان]چشمم به چشم بابی افتاد که روی یک ماشین جهانی نزدیک دیوار دور دست روی نیمکت دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که بابی در حال انجام کارهای پرسنلی روی یک دستگاه جهانی در نزدیکی دیوار دور است
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که بابی در حال انجام کارهای پرسنلی روی یک دستگاه جهانی در نزدیکی دیوار دور است
3. Bench press: At the past few markets, ottomans were big news.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات برجسته: در چند بازار گذشته، آن ها اخبار بزرگی بودند
[ترجمه گوگل]مطبوعات نشیمن در چند بازار گذشته، عثمانی ها اخبار بزرگ بودند
[ترجمه گوگل]مطبوعات نشیمن در چند بازار گذشته، عثمانی ها اخبار بزرگ بودند
4. There are two variations on the bench press - the incline bench press and the decline bench press.
[ترجمه ترگمان]دو تغییر روی دکمه روی نیمکت، پرس و جوی نیمکت، و پرس و جوی نیمکت رو به کاهش وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو تن تغییر در مطبوعات نیمکت وجود دارد - مطبوعات نیمکت شیب دار و مطبوعات پله های کاهش یافته
[ترجمه گوگل]دو تن تغییر در مطبوعات نیمکت وجود دارد - مطبوعات نیمکت شیب دار و مطبوعات پله های کاهش یافته
5. The baby bench press, as Levitt calls it, now forms part of a workout for new fathers and babies that includes such cutely-named exercises as tot squats, lullaby lunges and peek-a-boo pop-ups.
[ترجمه ترگمان]پرس نیمکت کودک، همانطور که لویت آن را فراخوانی می کند، اکنون بخشی از ورزش برای پدران و نوزادان جدید است که شامل تمرینات موسوم به tot، squats tot، lunges lullaby و peek \"a\" می شود
[ترجمه گوگل]در حالیکه لویت آن را می خواند، امروز مطبوعات نوزاد را مطرح می کند، اکنون بخشی از یک تمرین برای پدران و مادران جدید است که شامل تمرینات نامتناهی مانند تمام squats، lullaby lunges و pop-ups peek-a-boo می شود
[ترجمه گوگل]در حالیکه لویت آن را می خواند، امروز مطبوعات نوزاد را مطرح می کند، اکنون بخشی از یک تمرین برای پدران و مادران جدید است که شامل تمرینات نامتناهی مانند تمام squats، lullaby lunges و pop-ups peek-a-boo می شود
6. More than 700 bench press ink by using DIPS to a preset.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۷۰۰ دستگاه پرس و جو با استفاده از dips به یک ink از پیش تعیین شده است
[ترجمه گوگل]بیش از 700 جوهر پرسنلی خانگی با استفاده از DIPS به یک مجموعه از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]بیش از 700 جوهر پرسنلی خانگی با استفاده از DIPS به یک مجموعه از پیش تعیین شده
7. How much can you bench press?
[ترجمه ترگمان]چقدر می تونی فشار بدی؟
[ترجمه گوگل]چقدر شما می توانید مطبوعات؟
[ترجمه گوگل]چقدر شما می توانید مطبوعات؟
8. You can also try the dumbbell bench press instead for toning the chest and shoulders.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید به جای نرم کردن سینه و شانه ها، دکمه press نیمکت dumbbell را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید مطبوعات نیمکت دمبل را امتحان کنید به جای تون کردن سینه و شانه
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید مطبوعات نیمکت دمبل را امتحان کنید به جای تون کردن سینه و شانه
9. He did four sets of the incline bench press.
[ترجمه ترگمان]چهار ردیف نیمکت را روی نیمکت قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او چهار مجموعه از پرسپکتیو نیمکت نشسته را انجام داد
[ترجمه گوگل]او چهار مجموعه از پرسپکتیو نیمکت نشسته را انجام داد
10. And let's not forget about tennis star Martina Navratilova, six-time Ironman winner Dave Scott, four-time Mr. Universe Bill Pearl, or Stan Price, the world-record holder in bench press.
[ترجمه ترگمان]و فراموش نکنیم که قهرمان تنیس مارتینا Navratilova، شش بار برنده Ironman، دیو اسکات، چهار بار آقای عالم، یا استان پرایس، دارنده رکورد جهانی در مطبوعات نیمکتی را فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]و اجازه ندهید که در مورد ستاره تنیس مارتینا نوراتیلوا، داوین اسکات، شش بار برنده Ironman، چهار بار آقای بول مورل، و یا استن قیمت، دارنده رکورد جهانی در پرسپولیس، فراموش نکنید
[ترجمه گوگل]و اجازه ندهید که در مورد ستاره تنیس مارتینا نوراتیلوا، داوین اسکات، شش بار برنده Ironman، چهار بار آقای بول مورل، و یا استن قیمت، دارنده رکورد جهانی در پرسپولیس، فراموش نکنید
11. Question: How far out should my elbows be when I do a barbell bench press?
[ترجمه ترگمان]سوال: تا زمانی که من روی نیمکت barbell کار کنم تا چه حد باید دراز بکشم؟
[ترجمه گوگل]سوال چقدر باید آرنج من باشد وقتی که من یک پرس هلی کوپتر میزنم؟
[ترجمه گوگل]سوال چقدر باید آرنج من باشد وقتی که من یک پرس هلی کوپتر میزنم؟
12. When the bar comes down, I catch it in my teeth, bench press it 20 times to work up an appetite, and then make off with the cheese.
[ترجمه ترگمان]وقتی بار پایین می اید، آن را در دندان هایم می گیرم، روی نیمکت بیست بار فشار می دهم تا اشتها پیدا کنم و بعد با پنیر کنار بیایم
[ترجمه گوگل]وقتی نوار پایین می آید، آن را در دندان هایم می گیرم، نیم ساعت آن را 20 بار برای اشتها کار می کنید، و سپس با پنیر خنک کنید
[ترجمه گوگل]وقتی نوار پایین می آید، آن را در دندان هایم می گیرم، نیم ساعت آن را 20 بار برای اشتها کار می کنید، و سپس با پنیر خنک کنید
13. When the bar come down, I catch it in my teeth, bench press it 20 times to work up an appetite, and then make off with the cheese.
[ترجمه ترگمان]وقتی بار پایین بیاید، آن را در دندان هایم می گیرم، روی نیمکت بیست بار فشار می دهم تا اشتها پیدا کنم و بعد با پنیر کنار بیایم
[ترجمه گوگل]وقتی نوار پایین می آید، آن را در دندان هایم می گیرم، نیم ساعت آن را 20 بار برای اشتها می کشم و سپس با پنیر خنک می کنم
[ترجمه گوگل]وقتی نوار پایین می آید، آن را در دندان هایم می گیرم، نیم ساعت آن را 20 بار برای اشتها می کشم و سپس با پنیر خنک می کنم
14. Don't set it up like a high school boy doing bench press.
[ترجمه ترگمان]مثل یک پسر دبیرستانی این کار را نکن
[ترجمه گوگل]آن را مانند یک پسر دبیرستانی که در حال انجام نشستن نیست، تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]آن را مانند یک پسر دبیرستانی که در حال انجام نشستن نیست، تنظیم کنید
پیشنهاد کاربران
پرس سینه
کلمات دیگر: