جایی که بازگشت از آن ممکن نیست، مرز بی بازگشت، (پرواز یا هواپیما) هنگامی که بازگشت به مبدا به خاطر کمبود سوخت غیر ممکن می شود
point of no return
جایی که بازگشت از آن ممکن نیست، مرز بی بازگشت، (پرواز یا هواپیما) هنگامی که بازگشت به مبدا به خاطر کمبود سوخت غیر ممکن می شود
انگلیسی به فارسی
(پرواز یا هواپیما) هنگامی که بازگشت به مبدا به خاطر کمبود سوخت غیر ممکن میشود، مرز بی بازگشت
فعالیت یا جا یا کاری که انصراف از آن ممکن نیست، جا (یا مرحله و غیره) بی بازگشت
نقطهی بدون بازگشت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the point in an aircraft's flight when it lacks sufficient fuel to return to its starting point, and must thus proceed forward.
• (2) تعریف: an analogous point in an undertaking, adventure, or the like, at which those involved are unwilling or unable to stop.
مترادف و متضاد
crucial moment
Synonyms: climax, crossroads, crunch, decisive moment, defining moment, match point, moment of truth, Rubicon, terminus, turning point, when push comes to shove
جملات نمونه
1. Russia, he said, had reached the point of no return on the road to reform and had to go forward.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که روسیه به نقطه بازگشت به مسیر اصلاحات رسیده و مجبور به جلو رفتن شده است
[ترجمه گوگل]او گفت، روسیه به نقطه بازگشت به راه اصلاحات رسیده و باید پیش برود
[ترجمه گوگل]او گفت، روسیه به نقطه بازگشت به راه اصلاحات رسیده و باید پیش برود
2. I was aware that we had passed the point of no return.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که ما از نقطه بازگشت به اینجا گذشته بودیم
[ترجمه گوگل]من آگاه بودم که نقطه بازگشتی را گذرانده ایم
[ترجمه گوگل]من آگاه بودم که نقطه بازگشتی را گذرانده ایم
3. The release of Mr Nelson Mandela marked the point of no return in South Africa's movement away from apartheid.
[ترجمه ترگمان]آزادی آقای نلسون ماندلا نقطه بازگشت نهضت آفریقای جنوبی از آپارتاید را نشان داد
[ترجمه گوگل]آزادی آقای نلسون ماندلا نقطه عطف بازگشت جنبش آفریقای جنوبی را از آپارتاید نشان داد
[ترجمه گوگل]آزادی آقای نلسون ماندلا نقطه عطف بازگشت جنبش آفریقای جنوبی را از آپارتاید نشان داد
4. The fire is the point of no return for the Gaucis.
[ترجمه ترگمان]آتش، نقطه برگشتی برای the است
[ترجمه گوگل]آتش نشانی نقطه بازگشت برای Gaucis است
[ترجمه گوگل]آتش نشانی نقطه بازگشت برای Gaucis است
5. The dam project has reached the point of no return.
[ترجمه ترگمان]پروژه سد به نقطه بازگشت نرسیده است
[ترجمه گوگل]پروژه سد به نقطه بازگشت نرسیده است
[ترجمه گوگل]پروژه سد به نقطه بازگشت نرسیده است
6. Relationships with the union beyond the point of no return?
[ترجمه ترگمان]ارتباط با اتحادیه فراتر از نقطه بازگشت نیست؟
[ترجمه گوگل]رابطه با اتحادیه فراتر از نقطه بازگشتی نیست؟
[ترجمه گوگل]رابطه با اتحادیه فراتر از نقطه بازگشتی نیست؟
7. Sailmaking We've reached the point of no return!
[ترجمه ترگمان]ما به نقطه بازگشت به اینجا رسیدیم!
[ترجمه گوگل]جیغ زدن ما به نقطه بازگشت نرسیده ایم!
[ترجمه گوگل]جیغ زدن ما به نقطه بازگشت نرسیده ایم!
8. Suddenly it passed the point of no return and plunged downwards.
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه بازگشت و پایین رفتن شد
[ترجمه گوگل]ناگهان نقطه بازگشتی را گذراند و به سمت پایین افتاد
[ترجمه گوگل]ناگهان نقطه بازگشتی را گذراند و به سمت پایین افتاد
9. By Joshua's time they had reached the point of no return.
[ترجمه ترگمان]وقتی به این نتیجه رسیدند، جاشوا بار دیگر به جایی نرسیده بودند
[ترجمه گوگل]در زمان جاشوا آنها به نقطه بازگشتی رسیده بودند
[ترجمه گوگل]در زمان جاشوا آنها به نقطه بازگشتی رسیده بودند
10. Foo was beyond the point of no return.
[ترجمه ترگمان]اه، که چیزی فراتر از توان بازگشت نبود
[ترجمه گوگل]Foo فراتر از نقطه بازگشت نیست
[ترجمه گوگل]Foo فراتر از نقطه بازگشت نیست
11. I was at the point of no return, deep in the darkness of passion's insanity.
[ترجمه ترگمان]من در نقطه بازگشت در تاریکی جنون عشق بودم
[ترجمه گوگل]من در نقطه بازگشت بودم، عمیق در تاریکی احمقانه شور
[ترجمه گوگل]من در نقطه بازگشت بودم، عمیق در تاریکی احمقانه شور
12. There is no such thing as a point of no return in this battle.
[ترجمه ترگمان]در این نبرد چیزی به عنوان نقطه بازگشت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چنین چیزی به عنوان نقطه بازگشتی در این نبرد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چنین چیزی به عنوان نقطه بازگشتی در این نبرد وجود ندارد
13. "We are at a point of no return, " he said in a recent report.
[ترجمه ترگمان]او در یک گزارش اخیر گفت: \" ما در نقطه ای از بازگشت نیستیم \"
[ترجمه گوگل]وی در گزارش اخیر خود گفت: 'ما در نقطه بازگشت نیستیم '
[ترجمه گوگل]وی در گزارش اخیر خود گفت: 'ما در نقطه بازگشت نیستیم '
14. Financially, that country has passed the point of no return.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ مالی، این کشور از نقطه اتکا به این کشور گذر نکرده است
[ترجمه گوگل]به لحاظ مالی، این کشور هیچ نقطه بازگشتی نداشته است
[ترجمه گوگل]به لحاظ مالی، این کشور هیچ نقطه بازگشتی نداشته است
پیشنهاد کاربران
point of no return ( علوم نظامی )
واژه مصوب: نقطۀ بی بازگشت
تعریف: مکانی در خط سیر یک هواگرد که در آن، هواگرد برای بازگشت به محل آغاز پرواز، سوخت کافی ندارد
واژه مصوب: نقطۀ بی بازگشت
تعریف: مکانی در خط سیر یک هواگرد که در آن، هواگرد برای بازگشت به محل آغاز پرواز، سوخت کافی ندارد
کلمات دیگر: