کلمه جو
صفحه اصلی

inefficacy


معنی : پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی
معانی دیگر : بی تاءثیری، موثر نبودن، بی هنایشی، inefficacity بی کفایتی

انگلیسی به فارسی

( inefficacity ) بی کفایتی، بیهودگی، پوچی، بی اثری


ناتوانی، بیهودگی، بی کفایتی، پوچی، بی اثری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: incapacity for producing the desired result; ineffectiveness.
متضاد: efficacy

• inability to produce the desired results

مترادف و متضاد

پوچی (اسم)
absurdity, vanity, futility, frivolity, nullity, inanity, vapidity, inefficacy, inefficacity, nihility, vacuity

بیهودگی (اسم)
vanity, frivolity, inanity, fribble, idleness, inaction, inefficacy, idlesse, inefficacity

بی اثری (اسم)
inaction, inefficacy, inefficacity

بی کفایتی (اسم)
incompetence, incompetency, inefficacy, inadequacy, inefficacity, inefficiency

جملات نمونه

1. Methods Treatment with medicine were inefficacy, 15 patients of spontaneous senile were taken amputation.
[ترجمه ترگمان]روش های درمان با دارو inefficacy، ۱۵ نفر از بیماران دوران خود به خودی را قطع کردند
[ترجمه گوگل]روش ها درمان با دارو، عدم توانایی، 15 نفر از افراد سالم خود به خودی خود، قطع عضو بودند

2. Owing to the inefficacy of rule education, moral education should turn to virtue education.
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان آموزش قانون، آموزش اخلاقی باید به پرورش فضیلت تبدیل شود
[ترجمه گوگل]به دلیل ناکارآمدی آموزش حکومت، آموزش اخلاقی باید به آموزش فضیلت تبدیل شود

3. The algorithm closes the inefficacy sub-band by power optimization, and reduces the length of channel impulse response by chosen feedback filters.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم قسمت فرعی inefficacy را به وسیله بهینه سازی توان بسته و طول واکنش تکانه ای کانال را با استفاده از فیلترهای فیدبک انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]این الگوریتم با استفاده از بهینه سازی قدرت، زیر باند بی عملی را بسته می کند و طول پاسخ واکنش کانال را با فیلترهای بازخورد انتخابی کاهش می دهد

4. Results:The numbers of remarkable effect, effect and inefficacy after treatment were 16 and 5 cases respectively, the total effective rate was 8 3%.
[ترجمه ترگمان]نتایج: تعداد اثر قابل توجه، اثر و inefficacy پس از درمان به ترتیب ۱۶ و ۵ مورد بودند، که کل نرخ موثر ۸ % بود
[ترجمه گوگل]یافته ها: تعداد اثر قابل توجه، تأثیر و عدم کارآیی پس از درمان به ترتیب 16 و 5 مورد بود که کل میزان موثر آن 8 3٪ بود

5. However, the adjusting role does not exist in inefficacy dimension.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نقش تنظیم در بعد inefficacy وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، نقش تعدیل در ابعاد بی عدالتی وجود ندارد

6. He next shows the inefficacy of circumcision and the Law, and that we owe our redemption to Christ alone.
[ترجمه ترگمان]او کتاب ختنه و قانون را نشان می دهد و ما به تنهایی به رستگاری خود مدیون هستیم
[ترجمه گوگل]او بعدا نشان می دهد که ناتوانی در ختنه و قانون است و ما صرف رستگاری می کنیم

7. Objective: to find out the cause of inefficacy of platelets transfusion of patients.
[ترجمه ترگمان]هدف: پیدا کردن علت of پلاکت ها از طریق انتقال خون بیمار
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی علت ناتوانی در انتقال خون پلاکتی بیماران

8. Inefficacy has a significant difference in age and working experience.
[ترجمه ترگمان]inefficacy تفاوت قابل توجهی در سن و تجربه کار دارد
[ترجمه گوگل]عدم توانایی در میزان سن و تجربه کاری تفاوت معناداری دارد

9. Socialized labor division brings about internal efficiency in integrated units while external inefficacy among integrated units.
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار socialized کارایی داخلی را در واحدهای یکپارچه به ارمغان می آورد در حالی که inefficacy خارجی در میان واحدهای یکپارچه
[ترجمه گوگل]تقسیم کار تقسیم شده، بازده داخلی را در واحد های یکپارچه در حالی که درون سازمانی خارجی در میان واحد های یکپارچه قرار دارد، به ارمغان می آورد

10. But as the core of the method based on an instabile downward continuation operator, the method is of inefficacy in application.
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان هسته این روش مبتنی بر عملگر تداوم رو به پایین، روش of در کاربرد است
[ترجمه گوگل]اما به عنوان هسته ای از روش مبتنی بر یک اپراتور پیاده سازی بی نهایت رو به پایین، روش از عدم کارایی در برنامه است

11. On the information dissymetry condition, the stock market of China is still in betweenness from inefficacy to efficiency.
[ترجمه ترگمان]در وضعیت dissymetry اطلاعات، بازار سهام چین هنوز در betweenness از inefficacy تا بهره وری است
[ترجمه گوگل]در شرایط عدم انطباق اطلاعات، بازار سهام چین همچنان در مقیاس ناکارآمدی و کارآیی قرار دارد

12. Experience has shown that the cost transfer price invariably develops waste and inefficacy of the resources, and weakens the competitive ability of the final products.
[ترجمه ترگمان]تجربه نشان داده است که قیمت انتقال هزینه همواره ضایعات و inefficacy منابع را توسعه می دهد و توانایی رقابتی محصولات نهایی را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]تجربه نشان داده است که قیمت انتقال هزینه ها به طور مداوم ضایعات و عدم کارایی منابع را توسعه می دهد و توان رقابتی محصولات نهایی را ضعیف می کند

13. European parliamentary initiatives are also conspicuous by their absence or inefficacy.
[ترجمه ترگمان]ابتکارات پارلمان اروپا نیز با عدم حضور یا inefficacy مشهود است
[ترجمه گوگل]ابتکارات پارلمانی اروپا توسط عدم حضور و یا عدم توانایی آن ها آشکار می شود

14. The misplacing of the human nature assumption will lead to the misplacing of the institutional value, resulting in institutional inefficacy.
[ترجمه ترگمان]The فرض طبیعت انسانی منجر به the ارزش سازمانی می شود که منجر به inefficacy سازمانی می شود
[ترجمه گوگل]بی توجهی به فرض طبیعت انسان منجر به نابسامانی ارزش های نهادی خواهد شد و منجر به عدم توانایی سازمانی خواهد شد


کلمات دیگر: