کلمه جو
صفحه اصلی

peppermint


معنی : قرص نعناع، نعناع بیابانی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) نعناع فلفلی، نعناع (mentha piperita از خانواده ی mint)، سوسنبر، خال واش، نوعی پونه، روغن نعناع، آب نبات نعنایی

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) نعناع بیابانی، قرص نعناع


نعناع تند، قرص نعناع، نعناع بیابانی، نعناع بيابانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a kind of mint plant that bears small pink or white flowers and is grown for its sharp, pungent oil.

(2) تعریف: the oil produced by this type of mint, or a preparation made from this oil, used as a flavoring.

(3) تعریف: a candy flavored with this oil or an imitation of it.

• mint, plant from the mentha family; mint-flavored candy
peppermint is a strong sharp flavouring that is used especially to flavour sweets.
a peppermint is a peppermint-flavoured sweet.

مترادف و متضاد

قرص نعناع (اسم)
peppermint

نعناع بیابانی (اسم)
peppermint

جملات نمونه

1. essence of peppermint
عصاره ی نعناع

2. Add a few drops of peppermint flavouring.
[ترجمه ترگمان]چند قطره از نعناع را به آن اضافه کنید
[ترجمه گوگل]چند قطره طعم نعناع را اضافه کنید

3. People often suck a peppermint as a breath freshener.
[ترجمه 6456] مردم اغلب نعنا می مکند به عنوان یک خوشبو کننده دهان
[ترجمه Diana] مردم اغلب نعنا را به عنوان خوشبو کننده دهان می مکند.
[ترجمه ترگمان]مردم اغلب اوقات بوی نعناع می دهند
[ترجمه گوگل]مردم اغلب یک فلفل دلمه ای را به عنوان یک خوشبو کننده نفس می کنند

4. You can eat a peppermint as a breath freshener.
[ترجمه bahar] میتونی قرص نعنا رو به عنوان خوشبو کننده دهان بمکی
[ترجمه ترگمان] میتونی یه کم قرص نعناع بخوری
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک فلفل قرمز را به عنوان یک خوشبو کننده نفس بخورید

5. Eric fished a peppermint out of the bag.
[ترجمه ترگمان]اریک قرص نعناع را از کیف بیرون کشید
[ترجمه گوگل]اریک ماهی نعناع را از کیسه بیرون آورد

6. I sank my teeth into a peppermint cream.
[ترجمه ترگمان]دندان هایم را در کرم نعناع فرو بردم
[ترجمه گوگل]من دندان هایم را به یک کرم نعناع غرق کردم

7. They were strange men and women with peppermint breath and pictures of humiliated ancestors up on their walls.
[ترجمه ترگمان]آن ها مردان و زنان عجیب بودند با نفسی تازه و تصاویری از اجداد humiliated که روی دیوارها نصب شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها مردان و زنان عجیب و غریب با نفس نعناع و تصاویری از اجداد تحقیر شده روی دیوارهایشان بودند

8. Trepolov absentmindedly bit viciously into the peppermint honey cake.
[ترجمه ترگمان]با حواس پرتی نگاهی به کیک عسلی نعناع انداخت
[ترجمه گوگل]Trepolov از لحاظ ظاهری کمی به کیک عسل نعناع نعناع تبدیل شده است

9. Somewhere between ginger, orange, peppermint and chewing gum.
[ترجمه ترگمان]یه جایی بین زنجبیل، پرتقال، نعناع و آدامس
[ترجمه گوگل]جایی بین زنجبیل، نارنجی، نخود سیاه و آدامس

10. Peppermint has long been regarded as a plant that can relieve indigestion.
[ترجمه ترگمان]نعناع به عنوان گیاهی مورد توجه قرار گرفته است که می تواند indigestion را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]Peppermint به مدت طولانی به عنوان یک گیاه شناخته شده است که می تواند جراحی را از بین ببرد

11. We lay among the damp dunes and ate peppermint rock and red liquorice.
[ترجمه ترگمان]در میان تپه های شنی دراز کشیده بودیم و صخره سوزنی نعناع و شیرین بیان می خوردیم
[ترجمه گوگل]ما در میان تپه های مرطوب قرار داشتیم و شیرینی پیتزا و شیرینی زرد قرمز را خوردیم

12. Thyme is sometimes described as having aromas of peppermint, nutmeg, tangerine, pine, coconut, and varnish.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به اصطلاح انواع نعناع، جوز هندی، صنوبر، صنوبر، نارگیل و varnish توصیف می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آویشن بعنوان عطر رایحه نعناع، ​​ماکارونی، نارنگی، کاج، نارگیل و لاک ناخن شناخته می شود

13. He slipped a peppermint into his mouth and curled up, gazing at the legs.
[ترجمه ترگمان]او قرص نعناع را در دهانش گذاشت و جمع و جور کرد و به پاهایش خیره شد
[ترجمه گوگل]او یک نعناع نعناع را در دهانش فرو برد و به پاهایش نگاه کرد

14. Peppermint, for example, is extremely powerful, whereas sandalwood is very mild.
[ترجمه ترگمان]نعناع برای مثال بسیار قدرتمند است در حالی که چوب صندل بسیار ملایم است
[ترجمه گوگل]برای مثال، گوشت مرغ بسیار قدرتمند است، در حالی که چوب صندل بسیار خفیف است

پیشنهاد کاربران

نعناع فلفلی

نعناع

قرص نعناع

آب نبات

نعنا
قرص نعنا
نعنای تند

قرص نعنا

A natural substance with a strong fresh taste that is used in sweets and medicines.

نعنا فلفلی/نعنا تند


کلمات دیگر: