1. My husband has always been a bit over-sexed.
[ترجمه ترگمان]شوهرم همیشه از رابطه جنسی استفاده می کرده
[ترجمه گوگل]شوهر من همیشه بیش از حد جنسی بوده است
2. Some one said we're oversexed - who?
[ترجمه ترگمان]یه نفر گفت که ما oversexed - کی؟
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها گفتند ما بیش از حد هستیم - چه کسی؟
3. I am an oversexed man in the whorehouse!
[ترجمه ترگمان]من مرد oversexed جنده هستم
[ترجمه گوگل]من یک مرد بیش از حد در کلبه خانه هستم!
4. GIs were frequently described as "overpaid, oversexed and over here".
[ترجمه ترگمان]GIs به کرات به عنوان \"overpaid، oversexed و بالای اینجا\" توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]GI ها اغلب به عنوان 'overpaid، oversexed و در اینجا' توصیف می شوند
5. Today, the term "lolita" has come to imply an oversexed teenage siren, although Nabokov, for his part, never intended to create such associations.
[ترجمه ترگمان]امروزه واژه \"lolita\" به معنی یک siren نوجوان oversexed است، اگرچه Nabokov به نوبه خود هرگز قصد ایجاد چنین ارتباطی را نداشته است
[ترجمه گوگل]امروز، اصطلاح 'لولیتا' به معنای یک آژیر نوجوان بیش از حد است، اگر چه ناباکوف، بخشی از او، هرگز در نظر نگرفت که چنین انجمن هایی ایجاد کند
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
7. The result? Trashy scripts that cheapen the general American culture, bringing it more in line with the worldview of this adolescently oversexed and undercivilized man.
[ترجمه ترگمان]نتیجه؟ Trashy scripts که فرهنگ عمومی آمریکا را cheapen و آن را با جهان بینی این adolescently oversexed و undercivilized line
[ترجمه گوگل]نتیجه؟ خطوط کلاسیک که فرهنگ عمومی آمریکایی را ارزان تر می کند، آن را بیشتر با جهان بینی این مرد وحشی و غیر انسانی پرورش می دهد
8. Peggy Orenstein, author of "Cinderella Ate My Daughter," tells NBC News the effect of oversexed dolls is insidious.
[ترجمه ترگمان]پگی Orenstein، نویسنده \"سیندرلا Ate دخترم\"، به شبکه NBC می گوید که تاثیر عروسک oversexed موذیانه است
[ترجمه گوگل]پگی اورستشتین، نویسنده 'سیندرلا آتی دختر من'، به NBC News میپردازد اثر عروسکهای عجیب و غریب مضر است
9. East Asians tend to see whites are rather less intelligent than themselves, and emitters of strong, sour body odor. Asians stereotype blacks as unintelligent, oversexed, and given to crime.
[ترجمه ترگمان]اتباع آسیای شرقی تمایل به دیدن سفید پوست ها نسبت به خودشان، و ساطع کننده های قوی و ترش بدن دارند ورزش کاران آسیای میانه سیاهان را به عنوان فردی کودن، گیج و با توجه به جرم تصور می کنند
[ترجمه گوگل]آسیایی های شرقی تمایل دارند که سفیدپوستان نسبت به خودشان کمتر هوشمند باشند و از بوی بدن قوی و پخته شده بدن بی خبر باشند سیاه پوستان آمریکایی به عنوان غیر هوشمندانه و غیرمستقیم و به جرم و جنایت داده شده است
10. Today, the term Lolita has come to imply an oversexed teenage siren20), although Vladimir Nabokov, for his part, never intended to create the association.
[ترجمه ترگمان]امروزه واژه \"Lolita\" به \"siren۲۰ نوجوان\" (siren۲۰ teenage)رسیده است، اگرچه ولادیمیر Nabokov به نوبه خود هرگز قصد خلق این اتحادیه را نداشته است
[ترجمه گوگل]امروز، اصطلاح 'لولیتا' به معنای یک آژیر نوجوان بیش از حد است (20)، اگر چه ولادیمیر ناباکوف، بخشی از او، هرگز در پی ایجاد ارتباط نبود
11. The girls were snorting coke in the dressing room, and the bouncers seemed more malicious and oversexed than the customers.
[ترجمه ترگمان]دخترها در اتاق رخت کن کوکایین می کشیدند و bouncers بیشتر از مشتریان خود malicious و oversexed می نمودند
[ترجمه گوگل]دختران در اتاق پانسمان کک را می ربایند، و بیسترها بیشتر از مشتریان مخرب و غلط اند
12. The new story is set in a contemporary urban setting with Red as a sexy adult nightclub entertainer, the Wolf a debonair skirt chaser, and Grandma an oversexed man-chaser.
[ترجمه ترگمان]داستان جدید در حال حاضر در یک محیط شهری معاصر با قرمز به عنوان یک هنرمند کلوب شبانه جذاب، گرگ یک skirt debonair، و بزرگ کردن مرد oversexed مرد به کار می رود
[ترجمه گوگل]داستان جدید در یک محیط شهری معاصر با قرمز به عنوان یک سرگرم کننده سرگرم کننده کلوپ بزرگسالان مورد علاقه، گرگ یک cheser دامن دیوونیر و مادربزرگ یک مرد چاق کننده بیش از حد تنظیم شده است
13. Trashy scripts that cheapen the general American culture, bringing it more in line with the worldview of this adolescently oversexed and undercivilized man.
[ترجمه ترگمان]Trashy scripts که فرهنگ عمومی آمریکا را cheapen و آن را با جهان بینی این adolescently oversexed و undercivilized line
[ترجمه گوگل]خطوط کلاسیک که فرهنگ عمومی آمریکایی را ارزان تر می کند، آن را بیشتر با جهان بینی این مرد وحشی و غیر انسانی پرورش می دهد
14. Apparently Jason, born on Friday the 13th, chooses that date to take revenge on oversexed campers much like the ones who allowed him to drown in Crystal Lake.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا جیسون، که در روز جمعه سیزدهم به دنیا آمده بود، آن روز را انتخاب کرد تا انتقام بگیرد و مانند آن هایی که به او اجازه غرق شدن در دریاچه بلوری را می دادند، انتقام بگیرد
[ترجمه گوگل]ظاهرا جیسون، متولد روز جمعه 13، این تاریخ را انتخاب می کند تا از اردوگاه های فرامرزی انتقام بگیرد بسیار شبیه کسانی است که او را در دریاچه کریستال غرق کرد
15. Similar to the nymph, satyrs are often considered the personification of male sexual desire, and oversexed human men are sometimes called satyrs.
[ترجمه ترگمان]شبیه به این دختر، جنگلی که اغلب به عنوان تجسم امیال جنسی نرینه در نظر گرفته می شود و oversexed مرد گاهی دیو مردان جنگلی نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب ساتیرها مانند پریماه، شخصیت تمایل جنسی مردان هستند و مردان غریبه ای غالبا گاهی به عنوان ساتیر نامیده می شوند