1. He used to be a linguist till he turns writer.
[ترجمه A.A] او زبان شناس بود تا اینکه نویسنده شد
[ترجمه ترگمان]او یک linguist بود تا وقتی که نویسنده بشود
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که نویسنده می شود، زبان شناس است
2. Her brother was an accomplished linguist.
[ترجمه مهران] برادرش یک زبان شناس ماهر بود.
[ترجمه ترگمان]برادرش یک linguist بود
[ترجمه گوگل]برادرش یک زبان شناس تکمیل شده بود
3. I used to be a linguist till I become a writer.
[ترجمه A.A] من یک زبان شناس بودم تا اینکه نویسنده شدم
[ترجمه ترگمان]من تا زمانی که نویسنده بشوم من یک linguist
[ترجمه گوگل]من تا زمانی که من یک نویسنده بشوم، یک زبانشناس هستم
4. He's even something of a linguist apparently he can grunt monosyllables in five languages.
[ترجمه ترگمان]او حتی یک linguist از یک linguist است که از پنج تا زبان کوتاه خرخر می کند
[ترجمه گوگل]او حتی چیزی از زبان شناس است، ظاهرا او می تواند یکساله ها را در پنج زبان مختلف بشنود
5. Case 1: Linguistics A linguist devises a model of grammar in the process of developing a theory of human cognition.
[ترجمه ترگمان]مورد ۱: زبان شناسی یک زبانشناس یک مدل دستور زبان را در فرآیند توسعه یک نظریه از شناخت انسان می سازد
[ترجمه گوگل]مورد 1: زبان شناسی یک زبان شناس، یک مدل گرامر را در فرآیند توسعه یک نظریه شناخت انسان بسازد
6. She's an excellent linguist.
[ترجمه ترگمان]an است
[ترجمه گوگل]او زبان شناس عالی است
7. I'm afraid I'm no linguist .
[ترجمه ترگمان]متاسفانه من linguist نیستم
[ترجمه گوگل]من می ترسم که من زبان شناس نیستم
8. But the linguist can not determine relevance.
[ترجمه ترگمان]اما زبانشناس نمی تواند ارتباط را مشخص کند
[ترجمه گوگل]اما زبان شناس نمی تواند رابطه را تعیین کند
9. A brilliant linguist, he was also deeply interested in botany, chemistry and other scientific subjects.
[ترجمه ترگمان]یک زبانشناس برجسته، همچنین به گیاه شناسی، شیمی و دیگر موضوعات علمی علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]زبانشناس درخشان او نیز عمیقا علاقه مند به گیاه شناسی، شیمی و دیگر موضوعات علمی است
10. The roles of applied linguist and language teacher are different; they work to different professional briefs.
[ترجمه ترگمان]نقش های زبان شناسی کاربردی و معلم زبان متفاوت هستند؛ آن ها نسبت به پرونده های حرفه ای مختلف کار می کنند
[ترجمه گوگل]نقش زبان شناس و زبان آموزان کاربردی متفاوت است؛ آنها به خلاصه های حرفه ای مختلف کار می کنند
11. She's a highly competent linguist.
[ترجمه ترگمان]یه linguist کاملا competent
[ترجمه گوگل]او زبان شناس بسیار صالح است
12. So far no linguist has given us a satisfactory account of how children learn language.
[ترجمه ترگمان]تاکنون هیچ زبان شناس به ما توضیح قانع کننده ای درباره نحوه یادگیری زبان کودکان نداده است
[ترجمه گوگل]تا کنون هیچ زبان شناس به ما یک رضایتبخشی از نحوه یادگیری زبان کودکان داده است
13. John McWhorter, a linguist and controversialist of mixed liberal and conservative views, sees the triumph of 1960s counterculture as responsible for the decline of formal English.
[ترجمه ترگمان]جان McWhorter، زبان شناس، و controversialist از دیدگاه های روشنفکرانه و محافظه کارانه، پیروزی ۱۹۶۰ s را به عنوان مسئول کاهش انگلیسی رسمی می داند
[ترجمه گوگل]جان مک ویورتر، زبان شناس و بحث برانگیز از دیدگاه های لیبرال و محافظه کار مخلوط، پیروزی ضد فرهنگی دهه 1960 را به عنوان مسئول کاهش زبان انگلیسی رسمی می بیند
14. Czech linguist Danes puts forward 5 types of TP model.
[ترجمه ترگمان]دانمارکی ها چک ۵ نوع مدل TP را مطرح کردند
[ترجمه گوگل]دانمارکی زبان شناس چک، 5 نوع مدل TP را ارائه می دهد
15. The linguist probably etymologized the words incorrectly.
[ترجمه ترگمان]زبانشناس احتمالا کلمات را اشتباه تلفظ می کند
[ترجمه گوگل]زبان شناس احتمالا کلمات را اشتباه تلفظ کرده است