1. He was too inexperienced and too inexpert to succeed.
[ترجمه ترگمان]او بیش از اندازه بی تجربه بود و فاقد آن بود که موفق شود
[ترجمه گوگل]او بیش از حد بی تجربه و بی تجربه برای موفقیت بود
2. She had made an inexpert attempt to repair the car.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرده بود ماشین را تعمیر کند
[ترجمه گوگل]او یک تلاش بی سابقه برای تعمیر ماشین انجام داد
3. I'm inexpert at cooking.
[ترجمه ترگمان]من در حال آشپزی هستم
[ترجمه گوگل]من در آشپزی بی تجربه هستم
4. It allows relatively inexpert people to communicate the gravity of the problem to others so teamwork can be handled sensibly.
[ترجمه ترگمان]این کار به افراد نسبتا ساده اجازه می دهد تا جاذبه این مساله را به دیگران منتقل کنند تا کار تیمی به طور منطقی انجام شود
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا مردم نسبتا بی تجربه به ارتباط گرانش مشکل به دیگران، بنابراین کار گروهی می تواند قابل قبول باشد
5. Herman's taxidermy was inexpert, but Ma Katz was desiccated rather than rotten.
[ترجمه ترگمان]بدن taxidermy فاقد تجربه بود، اما مادر Katz خشک و خشک بود تا فاسد شدن
[ترجمه گوگل]Taxersermy هرمان بی تجربه بود، اما Ma Katz به جای فاسد خشک شده بود
6. He grew accustomed to feeling inexpert and out of his depth.
[ترجمه ترگمان]او عادت کرده بود که با تجربه و تجربه در عمق وجودش احساس ناراحتی کند
[ترجمه گوگل]او عادت کرده است که احساس غرور کند و از عمق خود بی خبر باشد
7. He was inexpert in driving an automobile.
[ترجمه ترگمان]او در رانندگی با اتومبیل inexpert بود
[ترجمه گوگل]او در رانندگی خودرو ناکارآمد بود
8. The adjustment needed is towards a partnership of fellow professionals rather than a hierarchy of expert superordinates and inexpert subordinates.
[ترجمه ترگمان]این تنظیمات نیاز به مشارکت متخصصان هم کار بجای سلسله مراتب کارمندان متخصص و زیردستان او است
[ترجمه گوگل]تعدیل مورد نیاز است به سمت مشارکت متخصصان دیگر و نه یک سلسله مراتب متشکل از متخصصان و زیردستان ناقص
9. Sore experience on the Debenham house made him very aware of how easily original details can be lost in inexpert hands.
[ترجمه ترگمان]تجربه Sore در خانه Debenham او را بسیار آگاه ساخت که چگونه می توان جزئیات را به راحتی در دست inexpert از دست داد
[ترجمه گوگل]تجربه غم انگیز در خانه Debenham او را بسیار آگاه از اینکه به راحتی جزئیات اصلی را می توان در دست بی دست و پا گم شده است
10. An older woman whose hair and dress were folded and starched leading a younger woman flushed with inexpert embarrassment.
[ترجمه ترگمان]یک زن مسن تر که موهایش را تا کرده بود و آهار زده و آهار خورده بودند و یک زن جوان از خجالت سرخ شده بود
[ترجمه گوگل]یک زن مسن تر که مو و لباسش به هم چسبیده و قرمز شده بود، یک زن جوان را که با خجالت ناتمام روبرو شده بود هدایت کرد
11. At least the wines tasted very curious to my inexpert palate.
[ترجمه ترگمان]لااقل شراب مزه آن را مزه مزه می کرد
[ترجمه گوگل]حداقل شراب ها بسیار کنجکاو شده اند به کمال بی تجربه من
12. The first was to put it across to laymen, interested in science but inexpert in it.
[ترجمه ترگمان]اولی این بود که آن را به افراد غیر عادی، که به علم علاقه مند بودند، بلکه در آن مورد توجه قرار دهند
[ترجمه گوگل]اول این بود که آن را به لفظی بسپاریم، که در علم علاقمند است اما در آن ناتوان است
13. It's easy to see where a friend is going wrong on Monday, but that doesn't mean you should weigh in with your inexpert advice.
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توان دید که یک دوست در روز دوشنبه کجا می رود، اما این به این معنا نیست که شما باید با توصیه inexpert وزن داشته باشید
[ترجمه گوگل]این آسان است که ببینید که در آن یک دوست در دوشنبه اشتباه می رود، اما این بدان معنا نیست که شما باید با مشاوره بی معنی خود را وزن کنید
14. Most people who become 3D artists rarely venture beyond modeling, and their forays into animation are inexpert at best, and cringe-worthy or unwatchable at worst.
[ترجمه ترگمان]بیشتر افرادی که به هنرمندان ۳ بعدی تبدیل می شوند به ندرت فراتر از الگوسازی کار می کنند، و تهاجم آن ها به انیمیشن به بهترین شکل انجام می شود و در بدترین حالت خود را خوار و یا unwatchable می کند
[ترجمه گوگل]اکثر افرادی که به هنرمندان 3D تبدیل می شوند، به ندرت فراتر از مدل سازی قرار می گیرند، و انیمیشن هایشان در بهترین حالت بی تجربه هستند، و در بدترین حالت به نظر می رسد
15. Results The trend in general outpatient service was down and inexpert service and emergency up.
[ترجمه ترگمان]نتایج این روند در خدمات سرپایی عمومی پایین آمده و خدمات اورژانس و خدمات اورژانسی ارائه شد
[ترجمه گوگل]نتایج روند خدمت سرپایی به طور کلی کاهش یافته و خدمات بی تجربه و اضطراری افزایش یافته است