1. merchant fleet
ناوگان بازرگانی
2. a merchant bank
(انگلیس) بانک بازرگانان
3. a merchant prince
ملک التجار
4. a merchant who has made a number of enterprising journeys
بازرگانی که سفرهای متعدد تجاری انجام داده است
5. a merchant who lived in a beautiful mansion
تاجری که در یک کاخ زیبا زندگی می کرد
6. any merchant needs capital
هر بازرگانی نیاز به سرمایه دارد.
7. tea merchant
بازرگان چای
8. a provision merchant
فروشنده ی خواربار
9. a retail merchant
خرده فروش،پیله ور
10. a rich merchant
بازرگان پولدار
11. a rug merchant
تاجر فرش
12. a small merchant
یک تاجر کم سرمایه
13. a solvent merchant
بازرگان قادر به پرداخت بدهی های خود
14. a wealthy merchant
یک بازرگان دارا
15. a wholesale merchant
تاجر عمده فروش
16. the old merchant ransomed the captives
بازرگان پیر با دادن باج اسیران را رهانید.
17. what they merchant is lies and force
آنچه که آنان عرضه می کنند دروغ است و زور.
18. he proved his wizardry as a merchant
او مهارت خود را به عنوان یک بازرگان اثبات کرد.
19. for fifty years he served the household of a merchant
پنجاه سال در خانه ی تاجری نوکری کرد.
20. after a two-year hitch in the army, he became a merchant
پس از یک خدمت دو ساله در ارتش به تجارت پرداخت.
21. A strong side wind caused the merchant ship to lie along.
[ترجمه ترگمان]باد تندی می وزید و کشتی تجاری را به روی خود می کشید
[ترجمه گوگل]یک باد قوی، موجب شد که کشتی تجارتی در کنار دروازه قرار گیرد
22. He served on a merchant cruiser.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه کشتی تفریحی بازرگانی خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او در خلبان تجاری خدمت کرده است
23. The merchant wants to expand his business.
[ترجمه Sajedeh] بازرگان می خواهد تجارت خود را گسترش دهد.
[ترجمه ترگمان]بازرگان میخواد کارش رو گسترش بده
[ترجمه گوگل]تاجر می خواهد کسب و کار خود را گسترش دهد
24. He traded as a tobacco merchant.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک تاجر توتون تجارت می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تاجر توتون و تنباکو معامله شد
25. A merchant is intent on making money.
[ترجمه ترگمان]یک تاجر قصد دارد پول در بیاورد
[ترجمه گوگل]یک تاجر قصد دارد پول بسازد
26. The main function of the merchant banks is to raise capital for industry.
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی بانک های بازرگانی افزایش سرمایه صنعت است
[ترجمه گوگل]عملکرد اصلی بانک های تجاری این است که سرمایه برای صنعت را افزایش دهد