کلمه جو
صفحه اصلی

perfected


معنی : مکمل

انگلیسی به فارسی

کامل شده است، مکمل


انگلیسی به انگلیسی

• improved; refined

مترادف و متضاد

مکمل (صفت)
perfect, complete, supplementary, completed, complementary, perfected

جملات نمونه

1. hardship perfected his character
مرارت شخصیت او را کامل کرد.

2. We perfected a hand-signal system so that he could keep me informed of hazards.
[ترجمه ترگمان]ما یک سیستم سیگنال دستی را تکمیل کردیم تا بتواند مرا از خطرات آگاه کند
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم سیگنال دست ساز را کامل کردیم تا بتواند من را از خطرات مطلع سازد

3. The army had perfected the use of terror as a means of controlling the population.
[ترجمه ترگمان]ارتش استفاده از تروریسم را به عنوان وسیله ای برای کنترل جمعیت تکمیل کرده بود
[ترجمه گوگل]ارتش استفاده از ترور را به عنوان وسیله ای برای کنترل جمعیت انجام داد

4. They have perfected the art of winemaking.
[ترجمه ترگمان] اونا هنر winemaking رو تکمیل کردن
[ترجمه گوگل]آنها هنری آب شرب را کامل کرده اند

5. Luke perfected his cooking skills after he got married.
[ترجمه ترگمان]لوک \"بعد از اینکه ازدواج کرد\" مهارت آشپزی خودش رو تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]لوک مهارت های آشپزی خود را پس از ازدواج کامل کرد

6. But in dozens of interviews he has perfected his eccentric act, which seems to amuse him.
[ترجمه ترگمان]اما در ده ها مصاحبه او کاره ای عجیب خود را تکمیل کرده است که به نظر می رسد او را سرگرم کند
[ترجمه گوگل]اما در ده ها مصاحبه، او اقدام غیر عادی خود را انجام داده است، که به نظر می رسد او را سرگرم کند

7. So they have perfected the technique of doorstep delivery, using women instead of men to provide the needed counseling.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها روش تحویل در خانه را تکمیل کرده اند و از زنان به جای مردان برای ارائه مشاوره مورد نیاز استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب تکنیک تحویل در آستانۀ خود را کامل کرده اند و از زنان به جای مردان برای ارائه مشاوره لازم استفاده می کنند

8. Edison perfected and patented everything from the first phonograph player in 1877 to the first practical light bulb in 187
[ترجمه ترگمان]ادیسون هر چیزی را از اولین دستگاه گرامافون در سال ۱۸۷۷ به اولین حباب لامپ عملی در ۱۸۷ سال تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]ادیسون همه چیز را از اولین بازیکن فونوگرافی در سال 1877 و اولین لامپ عملی در سال 187 کامل کرد و ثبت کرد

9. They have perfected strategies for learning from their community environment.
[ترجمه ترگمان]آن ها استراتژی هایی را برای یادگیری از محیط اجتماعی خود تکمیل کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها راهبردهای یادگیری از محیط اجتماعی خود را کامل کرده اند

10. Nancy Reagan perfected the art of the adoring smile.
[ترجمه ترگمان]نانسی ریگان هنر لبخند adoring را تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]نانسی ریگان هنر لبخند پرستش را کامل کرد

11. This technique was perfected by the Ancient Egyptians.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک توسط مصریان باستان تکمیل شد
[ترجمه گوگل]این تکنیک توسط مصریان باستان تکمیل شد

12. A clinic has perfected a £500 technique to help make them fathers again.
[ترجمه ترگمان]یک کلینیک ۵۰۰ پوند برای کمک به آن ها تکمیل کرده است
[ترجمه گوگل]یک کلینیک تکنیک 500 پایی را برای کمک به پدرانش دوباره به کار برده است

13. The Arsenal machine had been perfected, and the 1930 Cup triumph was to usher in a glorious future.
[ترجمه ترگمان]ماشین آرسنال به کمال رسیده بود، و پیروزی در جام ۱۹۳۰ برای ایجاد آینده ای با شکوه بود
[ترجمه گوگل]ماشین آرسنال کامل شده است و پیروزی جام یوفا در سال 1930 در آینده شگفت انگیز بود

14. Ferreting has been perfected to the point where it does a thorough job.
[ترجمه ترگمان]Ferreting تا جایی که اون کار رو انجام میده بی نقص بوده
[ترجمه گوگل]Ferreting تا جایی که کار کامل انجام می شود کامل شده است

پیشنهاد کاربران

تمام شده - پایان شده - عالی شده - کامل شدن -

مرغوب

کمال یافته


کلمات دیگر: