1. The industrious bee always has no horary woe.
[ترجمه ترگمان]این زنبور پرکار، همیشه غم و اندوه خود را از دست نمی دهد
[ترجمه گوگل]زنبور سختگیرانه همیشه هراس نداشت
2. Any economy's returning a root is an exactly horary economy.
[ترجمه ترگمان]هر اقتصادی که در حال بازگشت به یک ریشه باشد، اقتصاد کاملا horary است
[ترجمه گوگل]هر رکورد اقتصادی ریشه یک اقتصاد دقیقا هارا است
3. Abandon a horary person, time also abandons him.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت یک ساعت را ترک کنید، زمان هم او را رها می کند
[ترجمه گوگل]از زمان ترک یک شخص هارا، زمان هم او را رها می کند
4. JGW - B 1 was used to determine the horary visual acuity with flicker apparatus.
[ترجمه ترگمان]JGW - B ۱ برای تعیین the تصویری horary با دستگاه های ثابت مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]JGW-B1 برای تعیین حدت بینایی هورمونی با دستگاه سوسو زدن استفاده شد
5. CONCLUSION: CFF training is an effective method for raising spacial and horary visual acuity.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: آموزش CFF یک روش موثر برای افزایش فضایی فضایی و horary بصری است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آموزش CFF یک روش موثر برای افزایش بینایی بینایی و افقی است
6. Clock and form know together as. Clock and watches all calculate with designation horary of precise instrument.
[ترجمه ترگمان]شکل و شکل با هم آشنا هستند ساعت و ساعت تمام محاسبات را با طراحی ابزار دقیق محاسبه می کنند
[ترجمه گوگل]ساعت و فرم با هم می دانیم ساعت ها و ساعت ها با محاسبه هارا از ابزار دقیق محاسبه می شود
7. Everything is economical, returning a root to knot exactly and all is horary of economical.
[ترجمه ترگمان]همه چیز اقتصادی است، یک ریشه را برای گره زدن باز می گرداند و همه چیز از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است
[ترجمه گوگل]همه چیز مقرون به صرفه است، بازگشت ریشه به گره دقیقا و همه چیز از لحاظ اقتصادی است