کلمه جو
صفحه اصلی

inextinguishable


معنی : خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی
معانی دیگر : خاموش نکردنی (یا نشدنی)، (تشنگی یا میل و غیره) رفع نشدنی، فروکش نکردنی، اطفا ناپذیر

انگلیسی به فارسی

خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی


قابل انعطاف نیست، خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inextinguishably (adv.)
• : تعریف: unable to be extinguished, quenched, or suppressed.
متضاد: extinguishable

• unquenchable, unable to be put out or extinguished; cannot be stopped or suppressed

مترادف و متضاد

خاموش نشدنی (صفت)
inextinguishable

فرو ننشاندنی (صفت)
insuppressible, inextinguishable

مستهلک نکردنی (صفت)
inextinguishable

جملات نمونه

1. the inextinguishable love of mowlana
آتش خاموش نشدنی عشق مولانا

2. He has an inextinguishable passion for knowledge.
[ترجمه ترگمان]او علاقه شدیدی به دانش دارد
[ترجمه گوگل]او اشتیاق فراوان برای دانش دارد

3. If they are also inextinguishable, then what do they involve?
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها هم inextinguishable باشند، پس آن ها چه چیزی را درگیر می کنند؟
[ترجمه گوگل]اگر آنها نیز غیرقابل خاموش باشند، پس چه چیزی آنها را شامل می شود؟

4. But I think there nevertheless remains an inextinguishable, if a tiny, hope.
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم که اگر یک امید بسیار کوچک وجود داشته باشد، یک inextinguishable باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم که با این وجود، امیدهای کوچک و ناپایدار باقی می ماند

5. A single word may be a spark of inextinguishable thought.
[ترجمه ترگمان]یک کلمه ممکن است جرقه تفکر inextinguishable باشد
[ترجمه گوگل]یک کلمه ممکن است یک جرقه تفکر ناپایدار باشد

6. A few simple brushstrokes have captured the essence of her inextinguishable hope for a better future.
[ترجمه ترگمان]چند مثال ساده، ماهیت امید inextinguishable را برای آینده ای بهتر تسخیر کرده اند
[ترجمه گوگل]چند انگشت ساده، جوهر امید ناپذیر خود را برای آینده ای بهتر به تصویر کشیده است

7. Paladins smite enemies with divine authority, bolster the courage of nearby companions, and radiate as if a beacon of inextinguishable hope.
[ترجمه ترگمان]دشمنان خود را با قدرت الاهی سرنگون می کنند، شهامت همراهان نزدیک را تقویت می کنند، و چنان پرتو می افکند که گویی چراغ امید inextinguishable
[ترجمه گوگل]پالادین دشمنان را با اقتدار الهی می کشاند، شجاعت همدمهای اطراف را تقویت می کند و به عنوان یک چراغ امید ناپایدار می شود

8. The traditional philosophy of the Three Principles of the People is the ever-lasting inextinguishable truth, and also the full confidence in winning the final victory of National Revolution.
[ترجمه ترگمان]فلسفه سنتی سه اصول خلق حقیقتی است که تا به حال پایدار است، و همچنین اعتماد کامل به پیروزی نهایی انقلاب ملی
[ترجمه گوگل]فلسفه سنتی سه اصل مردم حقیقت ناپایدار همیشه پایدار و همچنین اعتماد کامل به پیروزی نهایی انقلاب ملی است

the inextinguishable love of Mowlana

آتش خاموش‌نشدنی عشق مولانا



کلمات دیگر: