معنی : خبرکشی
gossiping
معنی : خبرکشی
انگلیسی به فارسی
شایعات، خبرکشی
انگلیسی به انگلیسی
• conversation about the private affairs of others, idle talk that spreads rumors
مترادف و متضاد
خبرکشی (اسم)
gossiping
جملات نمونه
1. Gossiping and lying go hand in hand.
[ترجمه ترگمان]دراز کشیدن و دراز کشیدن در دست
[ترجمه گوگل]شایعات و دروغ گفتن دست در دست است
[ترجمه گوگل]شایعات و دروغ گفتن دست در دست است
2. Gossiping and lying go together.
[ترجمه ترگمان] gossiping \"و\" lying \"با هم میریم\"
[ترجمه گوگل]شایعه سازی و دروغ گفتن با هم
[ترجمه گوگل]شایعه سازی و دروغ گفتن با هم
3. It vexed me to think of others gossiping behind my back.
[ترجمه ترگمان]ناراحت بودم که دیگران پشت سر من غیبت می زنند
[ترجمه گوگل]من را ناراحت کرد تا دیگران را به پشت سرم بشنود
[ترجمه گوگل]من را ناراحت کرد تا دیگران را به پشت سرم بشنود
4. Stop gossiping and get on with some work.
[ترجمه ترگمان]پرگویی را رها کنید و با برخی کارها کنار بیایید
[ترجمه گوگل]سعی کنید شایعاتی را از دست ندهید و برخی کارها را ادامه دهید
[ترجمه گوگل]سعی کنید شایعاتی را از دست ندهید و برخی کارها را ادامه دهید
5. She can spend a whole day gossiping with her neighbours.
[ترجمه ترگمان]او می تواند تمام روز را با همسایگان خود غیبت کند
[ترجمه گوگل]او می تواند با همسایگانش شایعات تمام روز را صرف کند
[ترجمه گوگل]او می تواند با همسایگانش شایعات تمام روز را صرف کند
6. The women stood in the marketplace, gossiping about this and that.
[ترجمه ترگمان]زن ها در بازار ایستاده بودند و درباره این موضوع سخن چینی می کردند
[ترجمه گوگل]زنان در بازار حضور داشتند، شایعات در مورد این و آن
[ترجمه گوگل]زنان در بازار حضور داشتند، شایعات در مورد این و آن
7. The whole town was gossiping about them.
[ترجمه ترگمان]تمام شهر از آن ها شایعه می کردند
[ترجمه گوگل]کل شهر در مورد آنها شنیده بود
[ترجمه گوگل]کل شهر در مورد آنها شنیده بود
8. I can't stand here gossiping all day.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم تمام روز اینجا بمانم و شایعه پراکنی کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم در تمام روز شنیده باشم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم در تمام روز شنیده باشم
9. She's been gossiping and hasn't done a stroke all morning.
[ترجمه ترگمان]اون داره شایعه پراکنی می کنه و تمام صبح سکته نکرده
[ترجمه گوگل]او شنیده است و تمام سکته مغزی را انجام نداده است
[ترجمه گوگل]او شنیده است و تمام سکته مغزی را انجام نداده است
10. Try not to curse when the girls are gossiping at the water fountain and all you want is a drink.
[ترجمه ترگمان]سعی کن وقتی دخترها کنار فواره آب وراجی می کنند و تنها چیزی که می خواهی یک نوشیدنی است
[ترجمه گوگل]سعی کنید لعنت نکنید، وقتی که دختران در چشمه آب شنیده و هر چیزی که می خواهید یک نوشیدنی است
[ترجمه گوگل]سعی کنید لعنت نکنید، وقتی که دختران در چشمه آب شنیده و هر چیزی که می خواهید یک نوشیدنی است
11. Sergeants Camb and Martin were gossiping in the foyer when he emerged from the lift.
[ترجمه ترگمان]وقتی از آسانسور بیرون آمد مارتین در سرسرا مشغول غیبت کردن بود
[ترجمه گوگل]سربازان سمب و مارتین وقتی که از آسانسور ظاهر شدند، در فضای خانه شنیده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان سمب و مارتین وقتی که از آسانسور ظاهر شدند، در فضای خانه شنیده بودند
12. But she might walk slowly, gossiping on the way, or even stop off at some other house to drink tea.
[ترجمه ترگمان]اما ممکن بود آهسته راه برود و در راه غیبت کند یا حتی در خانه دیگری توقف کند تا چای بنوشد
[ترجمه گوگل]اما ممکن است او به آرامی حرکت کند، به طور صحیح شنیده شود و یا حتی در خانه دیگری برای نوشیدن چای متوقف شود
[ترجمه گوگل]اما ممکن است او به آرامی حرکت کند، به طور صحیح شنیده شود و یا حتی در خانه دیگری برای نوشیدن چای متوقف شود
13. Gossiping, after all, is an important trade that oils the wheels of other people's industry.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، Gossiping یک تجارت مهم است که بر چرخ های صنعت دیگران تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]در عین حال، شایعه سازی، یک تجارت مهم است که چرخ های صنایع دیگر را روغن می زند
[ترجمه گوگل]در عین حال، شایعه سازی، یک تجارت مهم است که چرخ های صنایع دیگر را روغن می زند
14. I wasn't doing anything important - just gossiping with a neighbour.
[ترجمه ترگمان]من هیچ کار مهمی انجام ندادم - فقط شایعه پراکنی کردن با یک همسایه
[ترجمه گوگل]من چیزی مهم نداشتم - فقط با یک همسایه شنیده بودم
[ترجمه گوگل]من چیزی مهم نداشتم - فقط با یک همسایه شنیده بودم
پیشنهاد کاربران
همان خبر چینی است
شایعه سازی
کلمات دیگر: