1. the meat smelled and was completely inedible
گوشت بو گرفته و کاملا غیرقابل خوردن بود.
2. These chemicals make the fruit inedible.
[ترجمه ترگمان]این مواد شیمیایی میوه را غیرقابل خوردن می کنند
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی باعث می شود که میوه نوشیدنی باشد
3. The waiters were rude, the food inedible.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ها خشن بودند، غذا inedible
[ترجمه گوگل]پیشخدمت ها بی ادب بودند، غذا نوشیدنی بود
4. Detainees complained of being given food which is inedible.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان از غذا خوردن که غیرقابل خوردن است شکایت کردند
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان شکایت کردند که غذا خورده شود که غیر قابل خوردن است
5. The meat was so burnt that it was inedible.
[ترجمه ترگمان]گوشت آن قدر سوخته بود که غیرقابل خوردن بود
[ترجمه گوگل]گوشت آنقدر سوخته بود که ناپایدار بود
6. The food was totally inedible.
[ترجمه محسن] غذا اصلا قابل خوردن نبود.
[ترجمه ترگمان] غذا کاملا inedible
[ترجمه گوگل]غذا کاملا ناپایدار بود
7. The grapes it produced were small and hard, inedible.
[ترجمه ترگمان]خوشه های انگور تولیدی کوچک و سخت و غیرقابل خوردن بودند
[ترجمه گوگل]انگورهایی که تولید می کردند، کوچک و سخت و غیر قابل خوردن بودند
8. It's inedible, but who would want to bother anyway, since they are at most two inches high!
[ترجمه ترگمان]این inedible، ولی چه کسی دلش می خواهد به هر حال به خودش زحمت بدهد، چون در دو اینچ بالاتر است!
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی است، اما هر کس که بخواهد به هرج و مرج زحمت بکشد، از آنجا که آنها بیش از دو اینچ بالا هستند!
9. The meat was inedible.
[ترجمه ترگمان]گوشت inedible بود
[ترجمه گوگل]گوشت غیر قابل خوردن بود
10. Sometimes the food was totally inedible.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها غذا کاملا inedible
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات غذا کاملا ناپایدار بود
11. This tree, Morus alba, produces poor, almost inedible, fruit.
[ترجمه ترگمان]این درخت، مورس alba، فقیر، تقریبا غیرقابل خوردن، میوه تولید می کند
[ترجمه گوگل]این درخت، مورس آلبا، میوه های فقیر، تقریبا ناپایدار را تولید می کند
12. An inedible or poisonous fungus with an umbrella-shaped fruiting body.
[ترجمه ترگمان]یک قارچ سمی و یا سمی با بدنه چتر شکل چتر دار
[ترجمه گوگل]یک قارچ غیر قابل خوردن یا سمی با بدن با شکوه شکل
13. This kind of oil is inedible and is used principally for lighting.
[ترجمه ترگمان]این نوع نفت غیرقابل خوردن است و اصولا برای نورپردازی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این نوع روغن غیر قابل خوردن است و عمدتا برای روشنایی استفاده می شود
14. Adequate facilities to render or denature the inedible meat product as applicable must be provided.
[ترجمه ترگمان]امکانات کافی برای ارائه یا denature محصول گوشت غیرقابل خوردن به عنوان قابل استفاده باید ارایه شود
[ترجمه گوگل]باید تجهیزات مناسب برای تولید یا عدم تولید گوشت نان گوشت به عنوان مورد استفاده قرار گیرد
15. Ate Chinese traditional medicine what inedible there is?
[ترجمه ترگمان]داروهای سنتی چینی چه چیزی را غیرقابل خوردن می کنند؟
[ترجمه گوگل]Ate چینی طب سنتی چیزی غیر خوراکی وجود دارد؟