کلمه جو
صفحه اصلی

gravestone


معنی : سنگ قبر، سنگ گور، لوحه قبر، پایه مجسمه
معانی دیگر : گور سنگ، لوحه ی قبر، سنگ گور، سنگ قبر

انگلیسی به فارسی

سنگ گور، سنگ قبر، لوحه قبر


سنگ قبر، سنگ گور، لوحه قبر، پایه مجسمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a stone placed as a marker at a person's grave.

• stone placed over a grave as a marker (usually with the name and other information about the person buried there)
a gravestone is a large stone with words carved into it, which is placed on a grave.

مترادف و متضاد

سنگ قبر (اسم)
cairn, tombstone, gravestone, headstone, ledger stone

سنگ گور (اسم)
gravestone

لوحه قبر (اسم)
gravestone

پایه مجسمه (اسم)
plinth, monument, gravestone

جملات نمونه

1. The letters on this gravestone have been worn away with time.
[ترجمه ترگمان]نامه های روی سنگ قبر با گذشت زمان از بین رفته
[ترجمه گوگل]حروف در این سنگ قبر با زمان پوشانده شده اند

2. The lettering on the gravestone was badly worn and almost illegible.
[ترجمه ترگمان]حروف روی سنگ قبر سخت فرسوده و تقریبا ناخوانا بودند
[ترجمه گوگل]نامه بر روی سنگ قبر به شدت پوشیده شده و تقریبا غیر قابل خواندن است

3. The gravestone bears an inscription.
[ترجمه ترگمان]سنگ قبر یه کتیبه داره
[ترجمه گوگل]سنگ قبر دارای کتیبه است

4. The firm from whom the gravestone had been commissioned had telephoned about dimensions and other details.
[ترجمه ترگمان]شرکتی که سنگ قبر به او سفارش داده شده بود به ابعاد و جزئیات دیگر تلفن زده بود
[ترجمه گوگل]شرکتی که از سنگ قبر استفاده می کردند، در مورد ابعاد و جزئیات دیگر تلفن زده بودند

5. It's my intention that they appear on my gravestone.
[ترجمه ترگمان]قصدم این است که روی سنگ قبر من ظاهر شوند
[ترجمه گوگل]قصد من این است که بر روی سنگ قبر من ظاهر شود

6. His gravestone in Montevideo, Uraguay where he died) reads: "The wise Rabbi Chouchani of blessed memory. His birth and his life are sealed in enigma. "
[ترجمه ترگمان]سنگ قبر او در مونته ویدئو، (Uraguay)که در آن مرد)می گوید: \" ربی خردمند Chouchani خاطره مبارک تولد او و زندگی او در یک معما بسته است \"
[ترجمه گوگل]سنگ قبر او در مونته ویدئوو اوراگوئه که در آن مرده است) می نویسد: 'موزیسین روحانی Chouchani حافظه پر برکت تولد و زندگی او در مفهوم مهر و موم شده است '

7. What would you carve on your gravestone after your death?
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگت باید روی سنگ قبر خودت چی کار کنی؟
[ترجمه گوگل]پس از مرگ خود چه چیزی را در قبر خود می بینید؟

8. This gravestone discovered again seems to tell us the action story of the hero.
[ترجمه ترگمان]این سنگ قبر به نظر می رسد داستان عمل قهرمان را برای ما تعریف می کند
[ترجمه گوگل]این قبرستان کشف شده به نظر می رسد داستان عملی قهرمان را به ما بگوید

9. A Dutch inventor has developed a digital gravestone with an LCD display showing pictures and films.
[ترجمه ترگمان]یک مخترع هلندی یک سنگ لوح دیجیتال با نمایش LCD نشان داده است که تصاویر و فیلم ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک مخترع هلندی یک سنگ قبر دیجیتال با یک صفحه نمایش LCD و تصاویر و فیلم ها را توسعه داده است

10. A better solution might be to transform the gravestone itself into a powerful visual icon.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل بهتر ممکن است برای تبدیل سنگ قبر به یک نماد دیداری قوی باشد
[ترجمه گوگل]راه حل بهتر ممکن است تبدیل خود سنگ قبر به یک آیکون بصری قدرتمند است

11. It'seems like becoming a gravestone departing from the real world.
[ترجمه ترگمان]مثل یک سنگ قبر بود که از دنیای واقعی دور شده باشد
[ترجمه گوگل]It'seems مانند تبدیل شدن به قبرستان خروج از دنیای واقعی است

12. The letters on the gravestone have worn away with time.
[ترجمه ترگمان]حروف روی سنگ قبر با گذشت زمان از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]نامه های سنگ قبر به دور با هم پوشانده شده اند

13. The letters on this gravestone have worn away with time.
[ترجمه ترگمان]نامه های روی سنگ گور با گذشت زمان از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]حروف در این سنگ قبر با زمان پوشانده شده اند

14. No gravestone, no name, no identifying mark of any kind.
[ترجمه ترگمان]نه سنگ قبر، نه اسمی، نه علامتی از هیچ نوع شناسایی
[ترجمه گوگل]بدون سنگ قبر، هیچ نام، هیچ علامت شناسایی هر نوع

پیشنهاد کاربران

سنگ قبر

Staring

gravestone ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: سنگِ قبر
تعریف: سنگی که محل یک تدفین را در خاک مشخص می کند و معمولاً منقوش یا دارای نوشته است


کلمات دیگر: