1. They had somehow caught our combat air patrol flatfooted, though not for long.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طریقی هوای combat را که با این که مدت زیادی نبود، گرفته بودند
[ترجمه گوگل]آنها تا حدودی گشت زنی کردند، هرچند مدت طولانی نبودند
2. Flatfoot symptoms are rare, though weight gain, ill–fitting shoes, or excessive standing may cause pain.
[ترجمه ترگمان]علائم Flatfoot نادر هستند، هر چند افزایش وزن، کفش های نامناسب، و یا ایستادن بیش از حد ممکن است باعث درد شود
[ترجمه گوگل]نشانه های لختی نادر هستند، گرچه افزایش وزن، کفش های نامناسب یا ایستادن بیش از حد ممکن است باعث درد شود
3. Objective:To investigate the condition of flatfoot of soldiers and its relation to motor ability, thus to provide basic data for recruitment and training of army.
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در مورد شرایط به کارگیری سربازان و ارتباط آن با توانایی موتور، در نتیجه برای فراهم کردن داده های پایه برای استخدام و آموزش ارتش
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی وضعیت صاف کردن سربازان و ارتباط آن با توانایی حرکتی، بدست آوردن اطلاعات پایه برای استخدام و آموزش ارتش
4. The performance of balance and jump ability in flatfoot group were not different from those in non-flatfoot group.
[ترجمه ترگمان]عملکرد تعادل و توانایی پرش در گروه flatfoot متفاوت از عملکرد گروه غیر flatfoot نبود
[ترجمه گوگل]عملکرد توانایی تعادل و پرش در گروه افسردگی متفاوت از گروه غیر افسردگی بود
5. He flatfoot along, twirling his club . ( James T . Farrell ) .
[ترجمه ترگمان]او در حالی که چماق خود را در هوا می چرخاند، به راه افتاد (جیمز تی فارل)
[ترجمه گوگل]او در کنار هم، در حال چرخاندن باشگاه خود است (جیمز تار فرل)
6. The results show that the prevalence of flatfoot for 5 to 13 years old children was 28% with a decreasing trend with age. The prevalence of flatfoot was 35% in boys and 20% in girls.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که شیوع of برای کودکان ۵ تا ۱۳ ساله ۲۸ درصد و روند کاهشی با سن دارد شیوع آنفلوآنزای خوکی در پسران ۳۵ درصد و در دختران ۲۰ درصد بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که شیوع فتوشاپ در کودکان 5 تا 13 ساله، با روند کاهشی با سن، 28 درصد بود شیوع پوسیدگی در پسران 35٪ و در دختران 20٪ بود
7. Foot progresses to a rigid, non-movable flatfoot deformation that's painful, primarily on outside of ankle.
[ترجمه ترگمان]قدم به سمت یک تغییر شکل غیر متحرک و غیر متحرک که در درجه اول تا قوزک پا دردناک است، پیشرفت می کند
[ترجمه گوگل]پا پیشرفت می کند تا تغییر شکل سفت و محکم و غیر قابل حرکت، که دردناک است، عمدتا در خارج از مچ پا
8. Objective:To explore the best method to treat flatfoot deformity with muscle tendon reconstruction.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی بهترین روش برای درمان نقص flatfoot با بازسازی tendon ماهیچه ای
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی بهترین روش برای درمان زخم کف پا با بازسازی تاندون عضلانی
9. Think how could the flatfoot on duty bear such a cold.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پلیس گشتی هم این قدر سرما خورده
[ترجمه گوگل]فکر می کنید که چطوری می تواند این کار را انجام دهد؟
10. Flatfoot is characterized by the sole of the foot coming into complete or near–complete contact with the ground.
[ترجمه ترگمان]Flatfoot با کف پا مشخص می شود که به طور کامل یا تقریبا کامل با زمین برخورد می کند
[ترجمه گوگل]Flatfoot توسط تنها پای پا به تماس کامل و یا نزدیک به کامل با زمین مشخص می شود
11. Flatfoot: Congenital or acquired flatness of the arch of the foot, in which the foot and heel usually also roll outward, resulting in a splayfooted position.
[ترجمه ترگمان]Flatfoot: کج و یا صاف کردن قوس پای، که در آن پا و پاشنه معمولا به سمت بیرون حرکت می کنند و منجر به موقعیت splayfooted می شوند
[ترجمه گوگل]Flatfoot: مسطحیت مادرزادی یا بدست آمده از قوس پا، که در آن پایه و پاشنه نیز معمولا به سمت خارج رانده می شود و در نتیجه موقعیت ایده آل است
12. Objective:To study the condition of flatfoot of man wrestlers and its relation to balance and jump ability.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه وضعیت of کشتی گیران مرد و ارتباط آن با تعادل و توانایی پرش
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه شرایط مسلسل کشتی گیران مرد و ارتباط آن با توانایی تعادل و پرش
13. What does Joe do for a living? - He's a flatfoot.
[ترجمه ترگمان]جو برای امرار معاش چی کار می کنه؟ پلیس گشتی
[ترجمه گوگل]جو برای زندگی چه کار می کند؟ - او صاف است
14. This is the first study to determine the prevalence of flexible flatfoot, high-arch foot, hindfoot valgus and hallux valgus in a Chinese population.
[ترجمه ترگمان]این اولین مطالعه برای تعیین میزان شیوع of انعطاف پذیر، پای بالا، hindfoot valgus و hallux valgus در یک جمعیت چینی است
[ترجمه گوگل]این اولین مطالعه است که برای تعیین شیوع پائین انقباضی، پایه قوس، بادکش و هالوکس والگوس در جمعیت چینی است