کلمه جو
صفحه اصلی

peter


معنی : اسم خاص مذکر، پطرس حواری عیسی، از پا افتادن، کم امدن، ته کشیدن
معانی دیگر : (انجیل) پطرس، پطر کبیر (1672 -1725 - امپراطور روسیه)، (عامیانه - با: out) کم شدن (به تدریج)، تحلیل رفتن، نقصان یافتن، (خودمانی - زننده) کیر، دست خر، vi : معمولاباout کم امدن، بپایان رسیدن، تمام شدن، ازپادرامدن

انگلیسی به فارسی

(به‌طور معمولبا out ) کم آمدن، بپایان رسیدن،تمام شدن، ازپادرآمدن، ته کشیدن، ازپاافتادن، اسم خاص مذکر، پطرس حواری عیسی


پتر، پطرس حواری عیسی، از پا افتادن، کم امدن، ته کشیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of the twelve Apostles of Jesus Christ and a leader in the establishment of the Christian church, often considered the first pope.

(2) تعریف: either of the two New Testament Epistles ascribed to this man.

• saint peter (died c. ad 67), one of the 12 apostles; male first name
diminish and come to a stop; give out, expire; fade, die out

if something peters out, it gradually comes to an end.

مترادف و متضاد

اسم خاص مذکر (اسم)
peter, lucas, timothy, lukas, oliver, paul, thomas

پطرس حواری عیسی (اسم)
peter

از پا افتادن (فعل)
founder, flag, peter, wash up

کم امدن (فعل)
peter

ته کشیدن (فعل)
peter

جملات نمونه

1. Peter has a happy nature. He is a good-natured boy.
[ترجمه پِتر] ایستاده چون صخره
[ترجمه ترگمان]پیتر \"یه سرشت شاد داره\" پسر خوبی است
[ترجمه گوگل]پیتر طبیعت خوشحال است او یک پسر خوب است

2. I have a rendezvous with Peter at a restaurant on the harbour.
[ترجمه ترگمان]من قرار ملاقات با پیتر تو یه رستوران توی لنگرگاه دارم
[ترجمه گوگل]من با پیتر در یک رستوران در بندر ملاقات دارم

3. Peter waters the garden in the morning.
[ترجمه مهتا] پیتر صبح ها باغچه را آبیاری می کند |:
[ترجمه h.asgari] پیتر هنگام صبح باغ را آبیاری میکند.
[ترجمه ترگمان] پیتر \"صبح ها توی باغ بود\"
[ترجمه گوگل]پیتر آب در باغ صبح است

4. Rob Peter to pay Paul.
[ترجمه ترگمان]راب پیتر را وادار به پرداخت پول کرد
[ترجمه گوگل]راب پیتر برای پرداخت پولس

5. Peter has fainted;this bucket of water should fetch him round.
[ترجمه نسیم] پیتر از حال رفته ، این سطل آب میتونه حال اونو سرجاش بیاره
[ترجمه ترگمان]پیتر غش کرده است؛ این سطل آب باید او را به گردش ببرد
[ترجمه گوگل]پیتر از بین رفته است؛ این سطل آب باید او را جمع کند

6. Peter has fainted; try to bring him to.
[ترجمه ترگمان]پیتر غش کرده، سعی کن او را به اینجا بیاوری
[ترجمه گوگل]پیتر از بین رفته است سعی کنید او را بیابید

7. Peter never buys anything - he just scrounges .
[ترجمه ترگمان]پیتر هیچ وقت چیزی میخره
[ترجمه گوگل]پیتر هرگز چیزی را نمی بخشد - او فقط می میرد

8. Peter was a very average golfer.
[ترجمه ترگمان]پیتر یک گلف باز معمولی بود
[ترجمه گوگل]پیتر یک گلف باز بسیار متوسط ​​بود

9. He's been asked to make a sequel to "Peter Pan".
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شده است که فیلمی را به \"پیتر پن\" تبدیل کند
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده است تا پیتر پان را دنبال کند

10. Peter is laying in with good red wine for his wedding party.
[ترجمه ترگمان]پیتر \"داره با یه شراب قرمز خوب برای جشن عروسیش میاد\"
[ترجمه گوگل]پیتر با شراب قرمز خوب برای حزب عروسی خود قرار می دهد

11. Peter dipped his whole head under, hat and all.
[ترجمه ترگمان]پیتر سر خود را به زیر کلاهش برد و گفت:
[ترجمه گوگل]پیتر تمام سر خود را زیر، کلاه و همه چیز فرو برد

12. Peter has/gives/throws really wild parties.
[ترجمه ترگمان]پیتر دارد مهمانی می دهد \/ پخش می کند \/ پخش می کند
[ترجمه گوگل]پیتر تا به حال / به ارمغان می آورد / می اندازد

13. Peter blurted out the news before he considered the consequence.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به نتیجه برسد، پیتر اخبار را از دهانش خارج کرد
[ترجمه گوگل]پیتر این اخبار را قبل از این که نتیجه را در نظر بگیرد، از بین برد

14. Peter fainted away with the shock of the news.
[ترجمه ترگمان]پیتر با شوک شنیدن خبر از هوش رفت
[ترجمه گوگل]پیتر از شوک خبرش دور شد

The noise petered out.

سروصدا کم‌کم فرونشست.


The students' interest in history has petered out.

علاقه‌ی شاگردان به تاریخ کاهش یافته است.


اصطلاحات

rob Peter to pay Paul

از ریش کندن و به سبیل چسباندن، از یکی قرض گرفتن و دین خود را به دیگری پس دادن


پیشنهاد کاربران

نام مذکر است

پتر. peter در زبان نایینی به معنی جلوتر وپیشتر کاربرد دارد وهمراه با واژه ( نیگ ) می اید به معنی نشستن. peter nig یعنی جلوتر بشین

The only one of these most intelligent students who is under 18 is Peter.


کلمات دیگر: