1. The western metaphysician put forwards six ways to solve the problem.
[ترجمه ترگمان]The غربی شش راه برای حل این مشکل به ثمر رساندند
[ترجمه گوگل]متافیزیک غرب متشکل از شش راه حل برای حل مسئله است
2. He was the master metaphysician who knew by direct perception that all phenomena are devoid of substance.
[ترجمه ترگمان]او استاد metaphysician بود که با ادراک مستقیم از همه پدیده های عاری از ماده آشنا بود
[ترجمه گوگل]او متافیزیک کارشناسی ارشد بود که از طریق ادراک مستقیم می دانست که تمام پدیده ها بی معنا هستند
3. French metaphysician, theologian and philosopher of action. Action(189.
[ترجمه ترگمان]metaphysician فرانسوی، متخصص الهیات و فیلسوف اکشن کنش (۱۸۹)
[ترجمه گوگل]متافیزیک فرانسوی، متکلم و فیلسوف عمل اقدام (189
4. The modern and highly influential German metaphysician Martin Heidegger maintained that the FQP is the only genuine philosophical question.
[ترجمه ترگمان]The هایدگر از آلمان مدرن و بسیار تاثیرگذار بر این موضوع تاکید کرد که FQP تنها یک سوال فلسفی اصیل است
[ترجمه گوگل]مارتین هایدگر متافیزیک آلمانی مدرن و بسیار با نفوذ معتقد است که FQP تنها سوال فلسفی واقعی است
5. He is a contemporary metaphysician teacher Suppose that my son builds a tower out of wooden blocks.
[ترجمه ترگمان]او یک معلم metaphysician معاصر است و تصور می کند که پسرم برجی از بلوک های چوبی می سازد
[ترجمه گوگل]او یک معلم متافیزیک معاصر است فرض کنید پسر من یک برج را از بلوک های چوبی ساخته است
6. The most acute intellectual scalpel. . . the metaphysician can handle.
[ترجمه ترگمان]The جراحی مغز انسان میتونه از پسش بر بیاد
[ترجمه گوگل]شایع ترین حاد فکری متافیزیک می تواند اداره کند
7. George Eliot- a metaphysician with a dramatic attachment.
[ترجمه ترگمان]جورج الیوت - یک metaphysician با دلبستگی شدید
[ترجمه گوگل]جورج الیوت - متافیزیک با پیوستگی چشمگیر
8. Nothing can be conceived more hard than the heart of a thoroughbred metaphysician.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند بیش از قلب یک فیلسوف دانمارکی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز را نمی توان سخت تر از قلب یک متافیزیک خالص تصور کرد
9. In academic circles, Maurice Merleau-Ponty, considered to be most closed to Edmund Husserl, has been regarded as a mid-period metaphysician.
[ترجمه ترگمان]در محافل دانشگاهی، موریس Merleau، که بیشتر به ادموند Husserl بسته می شود، به عنوان یک metaphysician میانه در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در محفلهای آکادمیک، موریس مروا-پونته که بیشتر به ادموند هوسرل بستگی دارد، به عنوان متافیزیک میان دوره ای در نظر گرفته شده است