کلمه جو
صفحه اصلی

livelong


معنی : پایدار، همه، تمامی
معانی دیگر : دراز، طولانی، تمام، طولانی وخسته کننده

انگلیسی به فارسی

زندگی طولانی، تمامی، همه، پایدار


تمامی، همه، پایدار، طولانی وخسته کننده


انگلیسی به انگلیسی

• entire, whole, complete
if something happens all the livelong day, it happens over what seems a long and tedious time; a literary expression.

صفت ( adjective )
• : تعریف: whole; entire; complete.

- Plowing the fields took all the livelong day.
[ترجمه ترگمان] plowing تمام روز را با هم سپری کردند
[ترجمه گوگل] انهدام این حوزه ها تمام روزهای عمر طول کشید

مترادف و متضاد

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

همه (صفت)
all, every, whole, livelong, whole-hog

تمامی (صفت)
livelong

جملات نمونه

the livelong day

تمام روز


1. the livelong day
تمام روز

2. And then there are the dreams, more vivid than the live-long day.
[ترجمه ترگمان]و بعد خواب ها، واضح تر از یک روز زنده وجود دارند
[ترجمه گوگل]و سپس رویاها وجود دارد، زنده تر از روز زندگی طولانی است

3. Just went around in my wrapper all the livelong day, my mama would faint.
[ترجمه ترگمان]فقط تمام روز رو با لباس من دور و بر گشتیم، مامانم ضعیف می شد
[ترجمه گوگل]فقط در تمام روز زنده ماندنی خودم را در آغوش گرفتم، مادر من کمرنگ شد

4. He likes to sit and fish all the livelong day.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره تمام روز رو در طول روز بشینه و ماهی بگیره
[ترجمه گوگل]او دوست دارد که تمام روز زنده گی را بنشیند و ماهی بگیرد

5. He likes to and fish all the livelong day.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه دوست داره تمام روز رو ماهی بگیره
[ترجمه گوگل]او دوست دارد و تمام روز حیوانات را دوست دارد

6. To tell one's name ? the livelong June?
[ترجمه ترگمان]تا اسم یه نفر رو بگم؟ تمامی livelong ژوئن؟
[ترجمه گوگل]برای نام یک نفر ماه ژوئن زنده است؟

7. The livelong day has passed in spreading his seat on the floor; but the lamp has not been lit and I cannot ask him into my house.
[ترجمه ترگمان]تمام روز، تمام مدت، در جای خود روی زمین گسترده شده است؛ اما چراغ خاموش نشده و من نمی توانم از او خواهش کنم که به خانه من بیاید
[ترجمه گوگل]روز حیوانات در حال گسترش کرسی خود بر روی زمین است اما چراغ روشن نشده است و من نمی توانم او را به خانه من بفرستم

8. She has eaten nothing this livelong day.
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را چیزی نخورده است
[ترجمه گوگل]او این روز زنده را خورده است

9. My dearest neighbor I have been riding in taxicabs the livelong day, wad have taken your advice.
[ترجمه ترگمان]همسایه عزیزم، من تمام روز سوار تاکسی می شدم، به نصیحتت گوش می دادم
[ترجمه گوگل]عزیزترین همسایه من در taxi ها در روز زنده زندگی می کنم، توصیه های شما را گرفته اند

10. Also without somebody breathing down your neck all the livelong day!
[ترجمه ترگمان]در ضمن، بدون اینکه کسی تمام روز تمام روز از گردنت نفس بکشه
[ترجمه گوگل]همچنین بدون هیچ کس تنفس گردن خود را تمام روز زنده است!

11. The serious hydrocele of the excation might conduce the working face or livelong minesubmerged, So need use many ways to detect the hydrocele of the excavation.
[ترجمه ترگمان]The جدی of ممکن است منجر به کار کاری یا livelong minesubmerged شود، بنابراین نیاز به استفاده از بسیاری از راه ها برای تشخیص the خاکبرداری وجود دارد
[ترجمه گوگل]هیدروسل جدی از تحریک ممکن است چهره کاری یا مین های بتونی را به وجود آورد، بنابراین از روش های بسیاری برای شناسایی هیدروکلس حفاری استفاده می شود

12. How dreary to be somebody! How public, like a frog To tell your name the livelong day To an admiring bog!
[ترجمه ترگمان]آدم بودن چقدر خسته کننده است! چگونه مردم، مانند یک قورباغه، تمام روز را با یک باتلاق تحسین و ستایش اسم خود را بیان کنید!
[ترجمه گوگل]چطور مریض باشید! چگونه عمومی، مانند یک قورباغه برای نام خود زندگی روزمره به یک خیمه تحسین!

13. Thy sunbeam comes upon this earth of mine with arms outstretched and stands at my door the livelong day to carry back to thy feet clouds made of my tears and sighs and songs.
[ترجمه ترگمان]آفتاب تو بر روی زمین من می تابد و دستانم را دراز کرده و در آستانه در من می ایستد و تمام روز را در آستانه در، در حالی که اشک از چشمانم جاری می شود و آه می کشد و آواز می خواند، در در من می ایستد
[ترجمه گوگل]نور خورشید شما بر روی این زمین از من با بازوهای بیرون می آید و در روز من زندگی می گذارد تا ابرها را از اشک هایم و آه ها و آهنگ هایم پرتاب کند

14. Still, like young folk with their first paint box, I spent the livelong day painting away with the many coloured fancies of my new-born youth.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مثل آدم های جوان، با اولین جعبه نقاشی، تمام روز را با تصورات رنگین جوانی جدیدم، نقاشی می کردم
[ترجمه گوگل]با این حال، مانند اولین قمر جوان با اولین جعبه رنگ من، نقاشی طولانی در زندگی روزمره را با فانتزی های بسیاری از جوانان جوان من سپری کردم


کلمات دیگر: