کلمه جو
صفحه اصلی

indispose


معنی : ناجور کردن، بی میل کردن، نا مناسب کردن، مریض کردن، بیمار ساختن، اماده ساختن
معانی دیگر : دچار کسالت (یا مرض خفیف) کردن، ناخوش کردن، بی اشتیاق کردن، نامتمایل کردن، مری­ کردن

انگلیسی به فارسی

نا مناسب کردن، ناجور کردن، مریض کردن،بیمار ساختن، بی میل کردن، اماده ساختن


انعطاف پذیری، نا مناسب کردن، ناجور کردن، مریض کردن، بیمار ساختن، بی میل کردن، اماده ساختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: indisposes, indisposing, indisposed
(1) تعریف: to cause unwillingness or disinclination in; make averse.
متضاد: dispose, incline, predispose

- His lack of a good reference from previous employers indisposed us from hiring him.
[ترجمه ترگمان] فقدان یک مرجع خوب از کارفرمایان قبلی، ما را از استخدام او بی میل کرده بود
[ترجمه گوگل] کمبود او از مرجع خوب کارفرمایان گذشته ما را از استخدام او ناراضی کرد

(2) تعریف: to make sick, usu. to a slight degree.

- Wolfing down an enormous quantity of food had indisposed him, and there was no question now of his going anywhere but to the couch.
[ترجمه ترگمان] مقدار زیادی غذا به او خورده بود و هیچ پرسشی از رفتن او به مبل نبود
[ترجمه گوگل] او به مقدار زیادی غذا وحشتناکی را به او تحمیل کرد، و اکنون هیچ وقت از رفتن او به جایی نرفت، اما به نیمکت

(3) تعریف: to render unfit or incapable; disqualify.

- She'd wanted to dance professionally, but the injury to her knee indisposed her.
[ترجمه ترگمان] او دلش می خواست به صورت حرفه ای برقصد، اما زخم روی زانویش بود
[ترجمه گوگل] او می خواست رقص حرفه ای کند، اما صدمه به زانو او را نادیده گرفت

• make ill; make unsuitable or unfit; make averse, cause to be unwilling, disincline

مترادف و متضاد

ناجور کردن (فعل)
disharmonize, indispose

بی میل کردن (فعل)
disincline, indispose

نامناسب کردن (فعل)
indispose, unfit

مریض کردن (فعل)
indispose, sicken

بیمار ساختن (فعل)
indispose

اماده ساختن (فعل)
indispose

جملات نمونه

1. Sheila Jones is indisposed, so the part of the Countess will be sung tonight by Della Drake.
[ترجمه ترگمان]خانم \"شیلا جونز\" مریضه، پس قسمتی از کونتس tonight با دلا Drake \"خونده میشه\"
[ترجمه گوگل]شیلا جونز ناراحت کننده است، بنابراین بخشی از کنتیس امشب توسط دلا دریک آواز میخواند

2. One of them was indisposed with a cold and couldn't come.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها احساس سرما می کرد و نمی توانست بیاید
[ترجمه گوگل]یکی از آنها سرد بود و نمی توانست برود

3. She has a headache and is rather indisposed.
[ترجمه ترگمان]سرش درد می کند و کمی ناخوش است
[ترجمه گوگل]او دچار سردرد می شود و نسبت به آن ناراحتی دارد

4. She has a headache and is indisposed.
[ترجمه ترگمان]سردرد داره و حال بهم زنه
[ترجمه گوگل]او سردرد دارد و غیر قابل تحمل است

5. Illness indisposes him for work today.
[ترجمه ترگمان]بیماری او را امروز برای کار آماده می سازد
[ترجمه گوگل]بیماری او را برای کار امروز مجبور می کند

6. She is indisposed with a cold.
[ترجمه ترگمان]او از سرما ناراحت است
[ترجمه گوگل]او سرد است

7. Illness indisposes a man for enjoyment.
[ترجمه ترگمان]بیماری، مرد خوشبختی است
[ترجمه گوگل]بیماری یک مرد را برای لذت بردن است

8. I felt indisposed to help him.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست کمکش کنم
[ترجمه گوگل]من احساس ناراحتی به او کردم

9. He is indisposed to join the mobile medical team.
[ترجمه ترگمان]او تمایلی به پیوستن به تیم پزشکی متحرک ندارد
[ترجمه گوگل]او برای پیوستن به تیم پزشکی تلفن همراه ناخوشایند است

10. She was indisposed to help us.
[ترجمه ترگمان]اون اصلا دلش نمی خواست به ما کمک کنه
[ترجمه گوگل]او برای کمک به ما ناخوشایند بود

11. Large sections of the potential audience seemed indisposed to attend.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بخش های بزرگی از مخاطبان بالقوه تمایلی به شرکت در این جلسه ندارند
[ترجمه گوگل]بخش های بزرگی از مخاطبان بالقوه به نظر نمی رسید که حضور داشته باشند

12. Contact with realities indisposed him to any more idle speculations.
[ترجمه ترگمان]تماس با واقعیات او را به حال خود رها کرده بود تا کاره ای پوچ و پوچ را انجام دهد
[ترجمه گوگل]تماس با واقعیت ها او را به هر گونه گمانه زنی بیکار ترجیح داد

13. The speaker was regrettably indisposed.
[ترجمه ترگمان]این سخنران تا حدودی ناراحت بود
[ترجمه گوگل]سخنران، متأسفانه نادیده گرفته شد

14. Mrs Rawlins is temporarily indisposed.
[ترجمه ترگمان]خانم رالی موقتا بیمار شده
[ترجمه گوگل]خانم راولینز به طور موقت از بین رفته است


کلمات دیگر: