1. He's not the boss, he's just a hireling employed to do the dirty work.
[ترجمه ترگمان]او رئیس نیست، فقط یک مزدور استخدام شده است تا کار کثیف را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او رئیس نیست، او فقط استخدام کارمند برای انجام کار کثیف است
2. The horse is only a hireling.
[ترجمه ترگمان]اسب فقط یک مزدور است
[ترجمه گوگل]اسب فقط یک استخدام است
3. The hireling fleeth, because he is hireling, and careth not for the sheep.
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار مزدور است، چون یک مزدور است و نه برای گوسفندان
[ترجمه گوگل]مزدور فرار می کند، زیرا او استخدام می کند و برای گوسفندان مراقب نیست
4. The hireling works for a shop.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار برای یک مغازه کار می کند
[ترجمه گوگل]استخدام برای یک مغازه کار می کند
5. Added health Regeneration to all hireling types.
[ترجمه ترگمان]تولد دوباره سلامتی را به تمام hireling اضافه کنید
[ترجمه گوگل]سلامت احیا شده به تمام انواع استخدام شده اضافه شده است
6. The mouse - over functionality of hireling portraits has been changed.
[ترجمه ترگمان]عملکرد بالای تصویر یک خدمتکار تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]ماوس - بیش از قابلیت های پرتره های استخدام شده تغییر کرده است
7. Hireling Buy margins should now be getting properly saved.
[ترجمه ترگمان]اکنون سود ناخالص hireling باید به درستی ذخیره شود
[ترجمه گوگل]حاشیه خرید حراجی باید در حال حاضر به درستی ذخیره شود
8. The font color for magic items in hireling inventories should be a bit easier to read.
[ترجمه ترگمان]رنگ قلم برای آیتم های مربوط به جادو در فهرست ها باید کمی آسان تر باشد
[ترجمه گوگل]رنگ فونت برای آیتم های جادویی در موجودی های استخدام شده باید کمی خواندن باشد
9. The hireling, whose Constitution score is has an 85 % chance to survive the change.
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار که امتیاز قانون اساسی او ۸۵ % فرصت دارد تا از این تغییر جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]استخدام، که نمره قانون اساسی آن 85٪ شانس برای زنده ماندن از تغییر است
10. The salary of a hireling is 6 pounds per day.
[ترجمه ترگمان]حقوق یک خدمتکار ۶ پوند در روز است
[ترجمه گوگل]حقوق مزدور 6 پوند در روز است
11. You must avoid appearing to be a hireling in front of the interviewer.
[ترجمه ترگمان]شما باید از ظاهر شدن در مقابل مصاحبه کننده اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]شما باید قبل از مصاحبه شونده به عنوان یک ویزلی اجتناب کنید
12. He had no authority; he was merely a hireling.
[ترجمه ترگمان]او هیچ اختیاری نداشت؛ او فقط یک مزدور بود
[ترجمه گوگل]او قدرت نداشت؛ او فقط یک وانت بود
13. The hireling fleeth, because he is an hireling, and careth not for the sheep.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار fleeth، چون او خدمتکار است و در امور گوسفندانش نیست
[ترجمه گوگل]مزدور فرار می کند، زیرا او استخدام می کند و برای گوسفندان مراقب نیست
14. They would rather be a hireling in this world than wield kingly power among the dead.
[ترجمه ترگمان]آن ها ترجیح می دهند یک مزدور در این دنیا باشند تا اینکه قدرت شاهوار در میان مردگان داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح می دهند که در این دنیا استخدام شوند تا قدرت سلطنتی میان مرده ها را داشته باشند