کلمه جو
صفحه اصلی

hireling


معنی : مزدور، مزدور، اجیر، خود فروش
معانی دیگر : اجیر (معمولا با تداعی منفی)

انگلیسی به فارسی

مزدور، اجیر


استخدام، مزدور، اجیر، خود فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who hires himself or herself out, esp. to do menial or unpleasant tasks.
مشابه: hack, mercenary
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or like a hireling; servile and mercenary.
مشابه: hack, mercenary

• paid worker; hired hand
a hireling is a person who does not care who they work for and who is willing to do something bad or illegal as long as they are paid for it.

مترادف و متضاد

مزدور (اسم)
help, grub, hireling, hack, laborer, workman, galley slave, hired laborer, hired labourer

مزدور (صفت)
hireling, hack, hired

اجیر (صفت)
hireling

خود فروش (صفت)
purulent, ostentatious, venal, prostitute, bribable, hireling, rotten-hearted, swollen-headed, top-lofty

hack


Synonyms: worker, aide, employee, laborer, worker


جملات نمونه

1. He's not the boss, he's just a hireling employed to do the dirty work.
[ترجمه ترگمان]او رئیس نیست، فقط یک مزدور استخدام شده است تا کار کثیف را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او رئیس نیست، او فقط استخدام کارمند برای انجام کار کثیف است

2. The horse is only a hireling.
[ترجمه ترگمان]اسب فقط یک مزدور است
[ترجمه گوگل]اسب فقط یک استخدام است

3. The hireling fleeth, because he is hireling, and careth not for the sheep.
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار مزدور است، چون یک مزدور است و نه برای گوسفندان
[ترجمه گوگل]مزدور فرار می کند، زیرا او استخدام می کند و برای گوسفندان مراقب نیست

4. The hireling works for a shop.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار برای یک مغازه کار می کند
[ترجمه گوگل]استخدام برای یک مغازه کار می کند

5. Added health Regeneration to all hireling types.
[ترجمه ترگمان]تولد دوباره سلامتی را به تمام hireling اضافه کنید
[ترجمه گوگل]سلامت احیا شده به تمام انواع استخدام شده اضافه شده است

6. The mouse - over functionality of hireling portraits has been changed.
[ترجمه ترگمان]عملکرد بالای تصویر یک خدمتکار تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]ماوس - بیش از قابلیت های پرتره های استخدام شده تغییر کرده است

7. Hireling Buy margins should now be getting properly saved.
[ترجمه ترگمان]اکنون سود ناخالص hireling باید به درستی ذخیره شود
[ترجمه گوگل]حاشیه خرید حراجی باید در حال حاضر به درستی ذخیره شود

8. The font color for magic items in hireling inventories should be a bit easier to read.
[ترجمه ترگمان]رنگ قلم برای آیتم های مربوط به جادو در فهرست ها باید کمی آسان تر باشد
[ترجمه گوگل]رنگ فونت برای آیتم های جادویی در موجودی های استخدام شده باید کمی خواندن باشد

9. The hireling, whose Constitution score is has an 85 % chance to survive the change.
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار که امتیاز قانون اساسی او ۸۵ % فرصت دارد تا از این تغییر جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]استخدام، که نمره قانون اساسی آن 85٪ شانس برای زنده ماندن از تغییر است

10. The salary of a hireling is 6 pounds per day.
[ترجمه ترگمان]حقوق یک خدمتکار ۶ پوند در روز است
[ترجمه گوگل]حقوق مزدور 6 پوند در روز است

11. You must avoid appearing to be a hireling in front of the interviewer.
[ترجمه ترگمان]شما باید از ظاهر شدن در مقابل مصاحبه کننده اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]شما باید قبل از مصاحبه شونده به عنوان یک ویزلی اجتناب کنید

12. He had no authority; he was merely a hireling.
[ترجمه ترگمان]او هیچ اختیاری نداشت؛ او فقط یک مزدور بود
[ترجمه گوگل]او قدرت نداشت؛ او فقط یک وانت بود

13. The hireling fleeth, because he is an hireling, and careth not for the sheep.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار fleeth، چون او خدمتکار است و در امور گوسفندانش نیست
[ترجمه گوگل]مزدور فرار می کند، زیرا او استخدام می کند و برای گوسفندان مراقب نیست

14. They would rather be a hireling in this world than wield kingly power among the dead.
[ترجمه ترگمان]آن ها ترجیح می دهند یک مزدور در این دنیا باشند تا اینکه قدرت شاهوار در میان مردگان داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح می دهند که در این دنیا استخدام شوند تا قدرت سلطنتی میان مرده ها را داشته باشند

He was killed by government hirelings.

او توسط مزدوران دولت به قتل رسید.



کلمات دیگر: