کلمه جو
صفحه اصلی

gourmand


معنی : شکم پرست، صاحب سر رشته در خوراک
معانی دیگر : (در اصل) پر خور، دله، شکمباره

انگلیسی به فارسی

صاحب سر رشته در خوراک، شکم پرست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gourmandism (n.)
• : تعریف: someone who takes great pleasure in eating and drinking, often to excess.

• overeater; glutton; greedy person
a gourmand is a person who enjoys eating and drinking, especially in large amounts; a formal word.

مترادف و متضاد

شکم پرست (اسم)
epicure, gourmand, glutton

صاحب سر رشته در خوراک (اسم)
gourmand

epicure


Synonyms: gourmet, glutton, connoisseur, gastronomist, bon vivant


جملات نمونه

1. The food here satisfies gourmands rather than gourmets.
[ترجمه ترگمان]غذا در اینجا به جای gourmets، gourmands را ارضا می کند
[ترجمه گوگل]غذا به جای گارمنتها، گندمها را رعایت میکند

2. Everything for everyone, from the snacker to the gourmand.
[ترجمه ترگمان]همه چیز برای همه، از the به the
[ترجمه گوگل]همه چیز برای همه، از snacker به شیرینی پزی

3. Gourmand is a lover of good food.
[ترجمه sara] شکمو عاشق غذای خوب است.
[ترجمه ترگمان]gourmand عاشق غذای خوب است
[ترجمه گوگل]خربزه یک عاشق غذای خوب است

4. I think a gourmand is someone who eats an excessive amount of food, replied Lydia.
[ترجمه ترگمان]لیدیا جواب داد: به نظر من، یک شکم بزرگ غذا می خورد که بیش از حد غذا می خورد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم یک شیرینی دار کسی است که مقدار زیادی از مواد غذایی را می خورد، لیدیا پاسخ داد

5. He was long famed as a gourmand and smoker and drinker.
[ترجمه ترگمان]او به نام gourmand و smoker معروف بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان شیرینی و سیگاری و نوشیدنی مشهور است

6. Still, there was enough at John Mortimer's book launch last week to satisfy the most exacting social gourmand.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هفته گذشته کتاب جان مورتیمر کافی بود که the gourmand اجتماعی را راضی کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در هفته گذشته کتاب کتاب جان مورتیمر به اندازه کافی برای لذت بردن از پرطرفدارترین جواهرات اجتماعی بود

7. The guidebook to the museum is write in three language english, gourmand japanese.
[ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه در سه زبان انگلیسی در زبان زبان ژاپنی به زبان ژاپنی است
[ترجمه گوگل]راهنمای کتاب به موزه در سه زبان انگلیسی، ژاپنی و پرطرفدار نوشتن است

8. The guidebook to the museum is written in three languages English, Gourmand Japanese.
[ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی و ژاپنی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]راهنمای کتاب به موزه در سه زبان انگلیسی، Gourmand ژاپنی نوشته شده است

9. The guidebook to the museum is written in three languages english, Gourmand Japanese.
[ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی، gourmand ژاپنی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]کتاب راهنمای موزه در سه زبان انگلیسی، Gourmand ژاپنی نوشته شده است

10. For the past five years, we have done alot of trade with gourmand.
[ترجمه ترگمان]در پنج سال گذشته، کاره ای زیادی با gourmand انجام داده ایم
[ترجمه گوگل]برای پنج سال گذشته، ما بسیاری از تجارت با شیرینی فروشی انجام داده ایم

پیشنهاد کاربران

در صنعت عطرسازی یک دسته از عطرهای ساخته شده از مواد غذایی، مانند کاکائو، سیب، یا آلو است.

برای رایحه یا بو می توان گفت: اشتهاآور

عطرهایی که بوی شیرین مواد غذایی دارند ( بوی وانیل ، شکلات ، شکر سوخته و کارامل و . . . )


کلمات دیگر: