کلمه جو
صفحه اصلی

liquorice


معنی : شیرین بیان، سوس، میجو
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: licorice

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) شیرین بیان، میجو


مشروب الکلی، شیرین بیان، میجو، سوس


انگلیسی به انگلیسی

• leguminous plant; root of the liquorice plant (used in medicine, liquors and candy); candy flavored with liquorice (also licorice)
liquorice is a firm black substance with a strong taste used for making sweets.

مترادف و متضاد

شیرین بیان (اسم)
licorice, liquorice

سوس (اسم)
sauce, licorice, liquorice

میجو (اسم)
liquorice

جملات نمونه

1. The days of liquorice were over.
[ترجمه ترگمان] روزه ای خوشی تموم شده بود
[ترجمه گوگل]روزهای مشروب فروشی بیش از حد بود

2. Even the passing policeman was giving out liquorice sweets from a big bag in his pocket.
[ترجمه ترگمان]حتی پلیس در حال گذر از کیسه بزرگی که در جیب داشت، آب نبات را از جیبش بیرون می داد
[ترجمه گوگل]حتی یک پلیس گذرنده از شیرینی های شیرینی از کیسه ای بزرگ در جیبش گذاشته بود

3. I admire, irritated, his black shoes with their liquorice laces, his watch, the white collar of his rank.
[ترجمه ترگمان]،، کفش های سیاهش را با کفش های liquorice، ساعتش، ساعت مچی و یقه سفیدش را تحسین می کنم
[ترجمه گوگل]من تحسین، تحریک شده، کفش های سیاه و سفید خود را با لاک الکل شراب، دیده بان خود، یقه سفید از رتبه خود را

4. Jed ate Liquorice Whirls, and virtually nothing else.
[ترجمه ترگمان]جد \"Liquorice whirls\" رو خورد و در واقع هیچ چیز دیگه ای نبود
[ترجمه گوگل]جید خوردن مشروبات الکلی، و تقریبا هیچ چیز دیگری

5. The box of liquorice torpedoes leaves the hand of the girl next to me.
[ترجمه ترگمان]جعبه of، دست دختری که کنار من است را ترک می کند
[ترجمه گوگل]جعبه اژدها مشروب فروشی دست دختر کنار من را ترک می کند

6. Kinnear's eyes were as black as liquorice.
[ترجمه ترگمان]چشمه ای Kinnear به سیاهی شیرین بیان بودند
[ترجمه گوگل]چشمهای کینیر سیاه و سفید به عنوان مشروب بود

7. Ingredients: Liquorice, cat's-foot, hamamelis, hyaluronic acid, astringent, foremilk nutrient activating factors.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: Liquorice، پای گربه، hamamelis، hyaluronic، astringent، عوامل فعال کننده مواد غذایی
[ترجمه گوگل]مواد لازم: روغن زیتون، لیموترش، هامامیل، اسید هیالورونیک، فاکتورهای تقویت کننده مواد مغذی

8. In Scandinavia they like salty liquorice, which is made with salmiac ammonium chloride.
[ترجمه ترگمان]در اسکاندیناوی، آن ها liquorice شور را دوست دارند که با آمونیوم کلرید ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]در اسکاندیناوی آنها شیرین بیان شور، که با آمونیوم کلرید تالیم ساخته می شود

9. Ingredients: pure olive essential oil, gingko extract, liquorice essence, honeysuckle, chamomile etc.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: روغن زیتون خالص، عصاره gingko، عصاره liquorice، پیچ امین الدوله، بابونه، و غیره
[ترجمه گوگل]عناصر: اسانس زیتون خالص، عصاره گینگو، اسانس لاکتوز، ماهیتابه، بابونه و غیره

10. Main Ingredients: hamamelis, cypress, chamomile, liquorice, aloe, acne removing active agent etc.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: hamamelis، سرو، بابونه، بابونه، liquorice، آلوئه ورا، حذف آکنه، عامل فعال و غیره
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده اصلی: هامامیل، سایپرس، بابونه، شیرینی زنجفیلی، آلوئه، عامل آکنه حذف کننده و غیره

11. Initially dense and fleshy, the liquorice, loganberry and dark currant flavours roll across the palate.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا dense، گوشت آلود، the و flavours dark روی ذائقه به حرکت در آمدند
[ترجمه گوگل]در ابتدا متراکم و گوشتی، طعم لاکتوز، لوبیا سبز و توت تیره در سراسر کاخ رول است

12. The cochinchina momordicae seed, rhubarb, liquorice root all contain anti - cancer activity components.
[ترجمه ترگمان]دانه کولا cochinchina، ریواس، و ریشه همه حاوی اجزای فعالیت ضد سرطان هستند
[ترجمه گوگل]بذر کچینچینا مورودریکا، رباب، ریشه شیرین بیان شامل اجزای فعالیت ضد سرطان است

13. Less threatening contents named by Mr Milburn included sucrose, cocoa, butter, liquorice root and citric acid.
[ترجمه ترگمان]محتوای تهدید شده توسط آقای Milburn شامل sucrose، کاکائو، کره، liquorice ریشه و اسید سیتریک است
[ترجمه گوگل]محتویات تهدیدآمیز که توسط آقای میلبرن نامگذاری شده، شامل سقراط، کاکائو، کره، ریشه شیرین بیان و اسید سیتریک است

14. We lay among the damp dunes and ate peppermint rock and red liquorice.
[ترجمه ترگمان]در میان تپه های شنی دراز کشیده بودیم و صخره سوزنی نعناع و شیرین بیان می خوردیم
[ترجمه گوگل]ما در میان تپه های مرطوب قرار داشتیم و شیرینی پیتزا و شیرینی زرد قرمز را خوردیم

15. Next to me a girl eating a box of liquorice torpedoes.
[ترجمه ترگمان]کنار من، یه دختر داره یه جعبه of رو می خوره
[ترجمه گوگل]کنار من یک دختر خوردن یک جعبه اژدها مشروب الکلی

پیشنهاد کاربران

میجو صحیح نیست ، میهو صحیح استدکه ریشه ی گیاه شیرین بیان است


کلمات دیگر: