1. to perplex an issue
قضیه ای را بغرنج کردن
2. such contradictions perplex the historian
چنین تناقضاتی مورخ را سردرگم می کند.
3. The disease has continued to perplex doctors.
[ترجمه ترگمان]این بیماری به perplex پزشک ادامه داده است
[ترجمه گوگل]این بیماری به پزشکان متورم ادامه داده است
4. The student looked at him, perplexed.
[ترجمه ترگمان]دانشجو مات و مبهوت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]دانش آموز به او نگاه کرد، ناراحت شد
5. His strange behaviour perplexed her greatly.
[ترجمه chArLI] رفتار عجیب او ( مرد ) به شدت او ( زن ) را مبهوت کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیبش موجب تعجب او می شد
[ترجمه گوگل]رفتار عجیب و غریب او را به شدت نگران کرده است
6. I found the whole thing extremely perplexing.
[ترجمه ترگمان] من کل این قضیه رو خیلی غافلگیر کننده پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من همه چیز را بسیار ناراحت کردم
7. It took years to understand many perplexing diseases.
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا بسیاری از بیماری ها گیج کننده را درک کرد
[ترجمه گوگل]سالها طول کشید تا بسیاری از بیماریهای پیچیده را دریابیم
8. We were perplexed by his failure to answer the letter.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت مانده بود که جواب نامه را بدهد
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم به این نامه پاسخ دهیم
9. Gary looked rather perplexed.
[ترجمه ترگمان]گری گوری مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]گری به نظر می رسید ناراحت شد
10. The students looked perplexed, so the teacher tried to explain once again.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان گیج و بهت زده به نظر می رسیدند، بنابراین معلم سعی کرد یک بار دیگر توضیح دهد
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ناراحت شدند، بنابراین معلم تلاش کرد دوباره توضیح دهد
11. The whole affair is very perplexing.
[ترجمه ترگمان]قضیه خیلی گیج کننده است
[ترجمه گوگل]همه چیز بسیار خجالت آور است
12. He gave her a perplexed look.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت نگاهش کرد
[ترجمه گوگل]او نگاهی مبهم به او داد
13. Perplexed investors tried to work out what the deal meant.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران گیج و مبهوت به تلاش برای حل این مساله پرداختند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران مبهم تلاش کردند تا معامله را معنی کنند
14. They find the company's attitude perplexing and unreasonable.
[ترجمه ترگمان]رفتار و طرز رفتارش گیج کننده و غیر منطقی است
[ترجمه گوگل]آنها نگرش شرکت را ناراحت کننده و غیر منطقی می یابند
15. It perplexed him because he was tackling it the wrong way.
[ترجمه ترگمان]او را گیج کرد، چون داشت راه را اشتباه فکر می کرد
[ترجمه گوگل]او را ناراحت کرد زیرا او به شیوه اشتباه مقابله کرد