معنی : خانه بدوشی
homelessness
معنی : خانه بدوشی
انگلیسی به انگلیسی
• state of not having a residence, condition of lacking a home
مترادف و متضاد
خانه بدوشی (اسم)
homelessness
جملات نمونه
1. Homelessness is not a new phenomenon .
[ترجمه ترگمان]بی خانمانی تنها یک پدیده جدید نیست
[ترجمه گوگل]بی کفایتی یک پدیده جدید نیست
[ترجمه گوگل]بی کفایتی یک پدیده جدید نیست
2. Tonight's programme focuses on the way that homelessness affects the young.
[ترجمه ترگمان]برنامه امشب بر روشی متمرکز است که بی خانمانی جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]برنامه امشب بر روی راه بی خانمانی در جوانان تأثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]برنامه امشب بر روی راه بی خانمانی در جوانان تأثیر می گذارد
3. Our subject for discussion is homelessness.
[ترجمه ترگمان]موضوع بحث، بی خانمان بودن است
[ترجمه گوگل]موضوع ما برای بحث، بی خانمانی است
[ترجمه گوگل]موضوع ما برای بحث، بی خانمانی است
4. The charity tonight launched its great crusade against homelessness.
[ترجمه ترگمان]موسسه خیریه امشب جنگ بزرگی علیه بی خانمان ها را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]امشب خیریه جنگ صلیبی بزرگ خود را در برابر بی خانمانی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]امشب خیریه جنگ صلیبی بزرگ خود را در برابر بی خانمانی آغاز کرد
5. The city has a multitude of problems, from homelessness to drugs and murder.
[ترجمه ترگمان]این شهر مشکلات زیادی دارد، از بی خانمانی به مواد مخدر و قتل
[ترجمه گوگل]این شهر دارای بسیاری از مشکلات، از بی خانمانی به مواد مخدر و قتل است
[ترجمه گوگل]این شهر دارای بسیاری از مشکلات، از بی خانمانی به مواد مخدر و قتل است
6. The only way to solve homelessness is to provide more homes.
[ترجمه ترگمان]تنها راه برای حل بی خانمان ها ارائه خانه های بیشتر است
[ترجمه گوگل]تنها راه حل برای بی خانمانی، ارائه خانه های بیشتر است
[ترجمه گوگل]تنها راه حل برای بی خانمانی، ارائه خانه های بیشتر است
7. Homelessness is on the increase in many cities.
[ترجمه ترگمان]بی خانمانی در بسیاری از شهرها افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بی کفایتی در حال افزایش است در بسیاری از شهرها
[ترجمه گوگل]بی کفایتی در حال افزایش است در بسیاری از شهرها
8. One common cause of homelessness is separation or divorce.
[ترجمه ترگمان]یکی از علل اصلی بی خانمانی، جدایی یا طلاق است
[ترجمه گوگل]یک علت شایع بی خانمان، جدایی یا طلاق است
[ترجمه گوگل]یک علت شایع بی خانمان، جدایی یا طلاق است
9. The project aims to reduce homelessness.
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه کاهش بی خانمانی بود
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه کاهش بی خانمانی است
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه کاهش بی خانمانی است
10. The recent publicity surrounding homelessness has given fresh impetus to the cause.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات اخیر اطراف بی خانمانی انگیزه تازه ای به این دلیل داده است
[ترجمه گوگل]تبلیغات اخیر در مورد بی خانمانی به علت انگیزه تازه ای به بار آورده است
[ترجمه گوگل]تبلیغات اخیر در مورد بی خانمانی به علت انگیزه تازه ای به بار آورده است
11. We must continue the fight against homelessness.
[ترجمه ترگمان]ما باید جنگ علیه بی خانمان ها رو ادامه بدیم
[ترجمه گوگل]ما باید مبارزه با بی خانمان را ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید مبارزه با بی خانمان را ادامه دهیم
12. The Government has acknowledged that homelessness is a problem but it has failed to grasp the scale of the problem.
[ترجمه ترگمان]دولت اذعان کرده است که بی خانمانی یک مشکل است، اما نتوانسته است مقیاس مساله را درک کند
[ترجمه گوگل]دولت اذعان کرده است که بی خانمانی یک مشکل است، اما نمیتواند مقیاس مشکل را درک کند
[ترجمه گوگل]دولت اذعان کرده است که بی خانمانی یک مشکل است، اما نمیتواند مقیاس مشکل را درک کند
13. Homelessness amongst young people has risen to record levels.
[ترجمه ترگمان]بی خانمانی در میان جوانان به میزان بی سابقه ای افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بی خانمانی در میان جوانان افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]بی خانمانی در میان جوانان افزایش یافته است
14. Dirty streets and homelessness are no advertisement for a prosperous society.
[ترجمه ترگمان]خیابان های کثیف و بی خانمانی وجود ندارد که تبلیغ برای یک جامعه مرفه باشد
[ترجمه گوگل]خیابان های کثیف و بی خانمانی تبلیغاتی برای یک جامعه موفق نیستند
[ترجمه گوگل]خیابان های کثیف و بی خانمانی تبلیغاتی برای یک جامعه موفق نیستند
پیشنهاد کاربران
بی خانمانی
کلمات دیگر: