کلمه جو
صفحه اصلی

inductile


معنی : لوله نشو، دراز نشو، کش بر ندار، خم نشدنی
معانی دیگر : (فلزی که نتوان آن را کشید و یا با چکش شکل داد: واروی ductile) کش ناپذیر، چکش نخوار، دیس ناپذیر، انعطاف ناپذیر

انگلیسی به فارسی

لوله نشو، دراز نشو، کش بر ندار، خم نشدنی


ناخوشایند، لوله نشو، دراز نشو، کش بر ندار، خم نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inductility (n.)
• : تعریف: not easily bent or shaped.

• not ductile; tough; not pliable

مترادف و متضاد

لوله نشو (صفت)
inductile

دراز نشو (صفت)
inductile

کش برندار (صفت)
inductile

خم نشدنی (صفت)
inductile


کلمات دیگر: