کلمه جو
صفحه اصلی

goosey


معنی : ترسو، احمق، شبیه غاز
معانی دیگر : goosy شبیه غاز

انگلیسی به فارسی

( goosy ) شبیه غاز، احمق، ترسو


غم انگیز، احمق، ترسو، شبیه غاز


انگلیسی به انگلیسی

• goose-like, resembling a goose; foolish; (informal) behaving in a stupid and silly manner; (informal) ticklish

مترادف و متضاد

ترسو (اسم)
coward, recreant, chicken, goosey, caitiff, goosy, pigeon

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

شبیه غاز (صفت)
goosey, goosy

جملات نمونه

1. his brother is a goosey man
برادر او مردی است که اگر به او دست بزنی یکه می خورد (از جامی پرد).

2. Goosey Loosey: Goodness! Then I'd better run with you.
[ترجمه ترگمان]آه خدای من! پس بهتر است با تو فرار کنم
[ترجمه گوگل]گوزی Loosey: خوب! پس بهتر است با شما کار کنم

3. Don't be a goosey . Why, the doctor told me this morning that your chances for getting well real soon were - let's see exactly what he said - he said the chances were ten to one!
[ترجمه ترگمان]یه غاز وحشی نباش دکتر گفت: - بله، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس شما برای خوب شدن خیلی زود است - بیا ببینیم که او چه گفته است - گفت: شانس ما ده برابر است!
[ترجمه گوگل]گریه نکن چرا، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس خود را برای رسیدن به خوبی به زودی بود - بگذار دقیقا همان چیزی را که او گفت - او گفت که شانس ده تا یک بود!

4. Goosey, goosey, gander, Whither shall I wander? upstairs and downstairs and in my lady's chamber.
[ترجمه ترگمان]لوسی، غاز نر، نگاه کنید، من در کجا آواره خواهم شد؟ طبقه بالا و پایین اتاق بانوی من
[ترجمه گوگل]قورباغه، زشت، عجیب و غریب، که من باید سرگردان باشم؟ طبقه بالا و طبقه پایین و در اتاق خانم من

5. Yeah yeah yeah, there are exceptions: perfectionist operations in China, loose - goosey ones in Japan.
[ترجمه ترگمان]بله، بله، استثناهایی وجود دارد: عملیات های perfectionist در چین، ones آزاد در ژاپن
[ترجمه گوگل]بله، بله، استثنائات وجود دارد: عملیات کمال گرا در چین، جیغ وحشی در ژاپن

6. The pace slows, relaxation begins and even parents get to act a little loose goosey .
[ترجمه ترگمان]سرعت حرکت کند می شود، آرامش شروع می شود و حتی پدر و مادر مجبور می شوند کمی شل و شل عمل کنند
[ترجمه گوگل]سرعت در حال کاهش است، آرامش آغاز می شود و حتی پدر و مادر می توانند کمی شل و ول عمل کنند


کلمات دیگر: