1. his brother is a goosey man
برادر او مردی است که اگر به او دست بزنی یکه می خورد (از جامی پرد).
2. Goosey Loosey: Goodness! Then I'd better run with you.
[ترجمه ترگمان]آه خدای من! پس بهتر است با تو فرار کنم
[ترجمه گوگل]گوزی Loosey: خوب! پس بهتر است با شما کار کنم
3. Don't be a goosey . Why, the doctor told me this morning that your chances for getting well real soon were - let's see exactly what he said - he said the chances were ten to one!
[ترجمه ترگمان]یه غاز وحشی نباش دکتر گفت: - بله، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس شما برای خوب شدن خیلی زود است - بیا ببینیم که او چه گفته است - گفت: شانس ما ده برابر است!
[ترجمه گوگل]گریه نکن چرا، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس خود را برای رسیدن به خوبی به زودی بود - بگذار دقیقا همان چیزی را که او گفت - او گفت که شانس ده تا یک بود!
4. Goosey, goosey, gander, Whither shall I wander? upstairs and downstairs and in my lady's chamber.
[ترجمه ترگمان]لوسی، غاز نر، نگاه کنید، من در کجا آواره خواهم شد؟ طبقه بالا و پایین اتاق بانوی من
[ترجمه گوگل]قورباغه، زشت، عجیب و غریب، که من باید سرگردان باشم؟ طبقه بالا و طبقه پایین و در اتاق خانم من
5. Yeah yeah yeah, there are exceptions: perfectionist operations in China, loose - goosey ones in Japan.
[ترجمه ترگمان]بله، بله، استثناهایی وجود دارد: عملیات های perfectionist در چین، ones آزاد در ژاپن
[ترجمه گوگل]بله، بله، استثنائات وجود دارد: عملیات کمال گرا در چین، جیغ وحشی در ژاپن
6. The pace slows, relaxation begins and even parents get to act a little loose goosey .
[ترجمه ترگمان]سرعت حرکت کند می شود، آرامش شروع می شود و حتی پدر و مادر مجبور می شوند کمی شل و شل عمل کنند
[ترجمه گوگل]سرعت در حال کاهش است، آرامش آغاز می شود و حتی پدر و مادر می توانند کمی شل و ول عمل کنند