1. homicidal tendencies
تمایلات آدمکشانه
2. a homicidal maniac
دیوانه ی آدمکش
3. a homicidal tendency
تمایل به آدمکشی
4. That man is a homicidal maniac.
[ترجمه ترگمان] اون مرد یه دیوونه قاتل روانی - ه
[ترجمه گوگل]این مرد دیوانه وار است
5. Even if he is murdered by a homicidal maniac he has chosen to be at a certain place at a certain time.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر او توسط یک دیوانه آدمکش به قتل رسیده باشد، او در یک زمان خاص انتخاب کرده است
[ترجمه گوگل]حتی اگر او توسط یک دیوانه وارده به قتل برسد، او در یک زمان مشخص انتخاب شده است که در یک مکان خاص قرار گیرد
6. Casually mention that your homicidal six-foot boyfriend is expected in fifteen minutes.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه دوست پسر شش فوتی شما در عرض پانزده دقیقه انتظار می رود
[ترجمه گوگل]به طور ضمنی ذکر کنید که دوست پسر شش جانبه شما در 15 دقیقه انتظار می رود
7. He was a homicidal and delusional sociopath, she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: اون یه قاتل روانی و روانی بود
[ترجمه گوگل]او گفت، او یک زن بی سواد و بدبختی بود
8. If we'd needed the final touch of homicidal brio, this would have had to be it.
[ترجمه ترگمان]اگر ما به آخرین تماس حیات قاتل احتیاج داشتیم، باید این طور می بود
[ترجمه گوگل]اگر ما به لمس نهایی بریوی مرگبار نیاز داشتیم، باید آن را داشته باشیم
9. And spearheading the invasion are not homicidal Martians, but old folk.
[ترجمه ترگمان]و رهبری این تهاجم به نفع قاتل نیست، اما مردم پیر
[ترجمه گوگل]و رهبری این تهاجم، مسیحیان قاتل نیستند، بلکه قوم قدیمی هستند
10. Method:215 schizophrenic patients with homicidal behaviors were investigated with self-developed criminological questionnaire and then the data were analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش: ۲۱۵ بیمار اسکیزوفرنی مبتلا به رفتارهای خشونت آمیز مورد بررسی قرار گرفتند و پس از آن داده ها مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش: 215 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیک با رفتارهای قتل عام با استفاده از پرسشنامه جرم شناختی خود به دست آمده و سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
11. Objective:To study the criminological and clinical characteristics of homicidal behaviors in schizophrenics.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ویژگی های جرم شناختی و بالینی رفتارهای آدمکشی در schizophrenics
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه خصوصیات جرم شناسی و بالینی رفتارهای قتل عام در اسکیزوفرنیا
12. I was seized by something akin to a homicidal urge.
[ترجمه ترگمان]چیزی شبیه به میل آدمکشی بر من چیره شد
[ترجمه گوگل]من با چیزی شبیه به یک قتل عام شدید گرفتار شدم
13. The western world was indeed black with homicidal monomania.
[ترجمه ترگمان]دنیای غربی در واقع از جنون آدم کشی سیاه بود
[ترجمه گوگل]دنیای غرب در واقع سیاه و سفید با مونمانیا قتل بود
14. They're not irrational, potentially homicidal maniacs, to start!
[ترجمه ترگمان]آن ها غیر منطقی، به طور بالقوه جنون آدمکشی، شروع می کنند!
[ترجمه گوگل]آنها شروع به ناامیدی و دیوانه وارده به طور بالقوه قاتل نیستند!
15. I've never before seen cadaveric spasm in a case of homicidal manual throttling, and it's interesting.
[ترجمه ترگمان]تا به حال تا به حال ندیده بودم که cadaveric در پرونده ای به منظور آدمکشی، خفه شدن باشد، و جالب است
[ترجمه گوگل]من هرگز قبل از دیدن اسپاسم کاداوریک در مورد از دست دادن دستی منفور، و جالب توجه است