کلمه جو
صفحه اصلی

miasma


معنی : بخار بد بو، دم یا دمه بد بو، بخار یا دمه مسموم کننده
معانی دیگر : محیط بد، اثر ناخوشایند یا مضر، (بخار بدبو که از باتلاق یا مواد فاسد شده ی حیوانی یا گیاهی برمی خیزد و سابقا خیال می کردند موجب مالاریا می شود) بدبخار، دژدمه

انگلیسی به فارسی

بخار بد بو، دم یادمه بد بو، بخار یا دمه مسموم کننده


انگلیسی به انگلیسی

• unhealthy or poisonous vapor, germs affecting the atmosphere, contamination; unhealthy or confusing atmosphere or circumstances
a miasma is a very unpleasant smell in the air all around you; a literary word.

مترادف و متضاد

بخار بد بو (اسم)
miasma

دم یا دمه بد بو (اسم)
miasma

بخار یادمه مسموم کننده (اسم)
miasma

effluvium


Synonyms: fetor, foul air, fumes, gas, mephitis, odor, pollution, reek, smell, smog, stench, stink, vapor


جملات نمونه

1. the miasma of suspicion and mistrust
محیط مسموم کننده ی سو ظن و بی اعتمادی

2. A miasma of pollution hung in the air above Mexico City.
[ترجمه ترگمان]A آلودگی در هوا بالای شهر مکزیک آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک آلودگی آلودگی هوا در بالای شهر مکزیکو سقوط کرد

3. He looked up at me through a miasma of cigarette smoke.
[ترجمه ترگمان]از میان دود سیگار دود سیگار به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به مناسبت سیگار کشیدن سیگار را نگاه کرد

4. The miasma of defeat hung over them.
[ترجمه ترگمان]بخار of بر فراز سرشان آویخته بود
[ترجمه گوگل]میثم شکست بر آنها غلبه کرد

5. A miasma rose from the marsh.
[ترجمه ترگمان]بخار miasma از مرداب بالا آمد
[ترجمه گوگل]میاسما از جنگل افزایش یافت

6. A miasma of stale alcohol hung around him.
[ترجمه ترگمان]بوی گند الکل به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]یک میازما از الکل دائمی در اطراف او آویزان شد

7. A lurid miasma dazed his vision.
[ترجمه ترگمان]بخار lurid vision او را گیج کرد
[ترجمه گوگل]میازما فریبنده چشم انداز خود را از بین می برد

8. An acrid miasma came from the sewage plant.
[ترجمه ترگمان]بوی تندی از کارخانه فاضلاب می امد
[ترجمه گوگل]یک میثم هوی متال از کارخانه فاضلاب آمده است

9. The elderly lady looked up through her miasma of smoke and pinched her face into a tight little smile.
[ترجمه ترگمان]پیرزن از میان بخار her بالا را نگاه کرد و صورت خود را در یک لبخند سخت فشرده فرو برد
[ترجمه گوگل]خانم سالخورده از طریق میازما دودش را نگاه کرد و چهره اش را به لبخند کمی انداخت

10. Suspicion rose like a miasma from which it was impossible ever to take a breath.
[ترجمه ترگمان]سو ظن مانند a بخار برمی خاست که هرگز برای نفس کشیدن امکان نداشت
[ترجمه گوگل]شک و تردید مانند یک میازما افزایش یافت که از آن زمان تا به حال نفس کشیدن غیر ممکن بود

11. The novel spun a miasma of death and decay.
[ترجمه ترگمان]این رمان a مرگ و پوسیدگی بود
[ترجمه گوگل]این رمان باعث میاسما مرگ و زوال می شود

12. Changing water levels now at times unleash a miasma of disease from exposed sewage.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تغییر سطوح آب در حال حاضر miasma بیماری را از فاضلاب در معرض بیرون آزاد می کند
[ترجمه گوگل]تغییر سطح آب در حال حاضر در یک زمان یک بار میسما بیماری از فاضلاب در معرض خطر را از بین می برد

13. After he lost his job, he sank into a miasma of poverty and despair.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که کارش را از دست داد، غرق در a فقر و نومیدی شد
[ترجمه گوگل]پس از اینکه کار خود را از دست داد، او به یک میعماق فقر و ناامیدی فرو رفت

14. As time went on, his ambition to be part of the US Supreme Court faded in a miasma of alcohol and despair.
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان، جاه طلبی او به عنوان بخشی از دادگاه عالی ایالات متحده در a از الکل و ناامیدی ناپدید شد
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، جاه طلبی او بخشی از دیوان عالی ایالات متحده در یک میثم الکل و ناامیدی فرونشست

the miasma of suspicion and mistrust

محیط مسموم‌کننده‌ی سوء ظن و بی‌اعتمادی


پیشنهاد کاربران

بوی بسیار نامطبوع
Extremely unpleasant smell


کلمات دیگر: