کلمه جو
صفحه اصلی

overstock


معنی : زیاد پر کردن، بیش از حد اندوختن، زیاد ذخیره کردن، موجودی بیش از حدلزوم داشتن
معانی دیگر : ذخیره ی بیش از نیاز، (کالای) انبار شده ی زائد

انگلیسی به فارسی

بیش از حد، بیش از حد اندوختن، زیاد پر کردن، زیاد ذخیره کردن، موجودی بیش از حدلزوم داشتن


زیاد پر کردن، بیش از حد اندوختن، زیاد ذخیره کردن،موجودی بیش از حدلزوم داشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overstocks, overstocking, overstocked
• : تعریف: to order more of (something) than can be sold or conveniently stored.
اسم ( noun )
• : تعریف: a supply that is larger than is necessary or desirable.

• store excessive amount of inventory; flood the market

مترادف و متضاد

زیاد پر کردن (فعل)
ingurgitate, overstock

بیش از حد اندوختن (فعل)
overstock

زیاد ذخیره کردن (فعل)
overstock

موجودی بیش از حد لزوم داشتن (فعل)
overstock

جملات نمونه

1. The inventory showed that the store was overstocked.
[ترجمه ترگمان]انبار نشان داده بود که مغازه overstocked است
[ترجمه گوگل]موجودی نشان داد که فروشگاه بیش از حد پر شده است

2. They were overstocked on Christmas cards.
[ترجمه ترگمان]آن دو در کارت های کریسمس وقت زیادی نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها در کارتهای کریسمس پر شده بودند

3. No stocking level worries Q. Have I overstocked my tank too soon?
[ترجمه ترگمان]هیچ سطح stocking Q را نگران نمی کند Have را خیلی زود ترک کرده ام؟
[ترجمه گوگل]هیچ سطح جوراب نگران Q آیا من بیش از حد به زودی بیش از حد از مخزن من؟

4. The temptation is always to overstock, and this means that the land is asked to produce more than its true potential.
[ترجمه ترگمان]این وسوسه همیشه به تعویق می افتد و این بدان معناست که از زمین خواسته می شود تا بیش از پتانسیل واقعی خود تولید کند
[ترجمه گوگل]وسوسه همیشه به بیش از حد است، و این بدان معنی است که از زمین خواسته می شود تولید بیش از پتانسیل واقعی آن است

5. After all, they are not overstocked at the center position.
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، آن ها در موقعیت مرکزی قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]پس از همه، آنها در موقعیت مرکزی بیش از حد نیستند

6. By the autumn, they were badly overstocked and suffering resulting cash difficulties.
[ترجمه ترگمان]در پاییز، آن ها به شدت عصبانی بودند و از مشکلات مالی ناشی از پول رنج می بردند
[ترجمه گوگل]تا پاییز، آنها به شدت بیش از حد پر شده بودند و رنج می برند که مشکلات پول نقد

7. The shop is overstocked .
[ترجمه ترگمان]مغازه overstocked است
[ترجمه گوگل]فروشگاه بیش از حد است

8. In order to minimize the expected loss of overstock and shortage, first of all the optimal supply is determined, and then a mixed integer linear programming model under certainty is built.
[ترجمه ترگمان]به منظور به حداقل رساندن اتلاف پیش بینی شده overstock و کمبود، اول از همه تامین بهینه تعیین می شود، و سپس یک مدل برنامه نویسی خطی عددی مختلط تحت قطعیت ساخته شده است
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن ضرر و زیان انتظار میرود و کمبود، ابتدا عرضه مطلوب تعیین می شود و سپس یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط تحت ابهام ساخته می شود

9. Fourth, the overstock sites on the Net are also interesting choices when it comes to your search for party favors.
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، سایت های overstock در Net نیز انتخاب های جالبی هستند زمانی که به جستجوی شما برای جلب توجه حزب می رسد
[ترجمه گوگل]چهارم، سایت های پرطرفداری در شبکه نیز گزینه های جالبی هستند که در جستجوی جستجوی طرفی هستند

10. At Overstock. com Inc., which offers brand-name merchandise at discount prices, revenue has grown to $87 77 million in 2009 from $ 84 million in 199 when it was founded.
[ترجمه ترگمان]در Overstock شرکت com که کالاها را با قیمت تخفیف عرضه می کند، در سال ۲۰۰۹ از ۸۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار رشد داشته است
[ترجمه گوگل]در Overstock کمپانی که کالا با قیمت نامزدی را با قیمت های تخفیفی عرضه می کند، در سال 2009 از 84 میلیون دلار در سال 199 افزایش یافته است

11. We will have to sell off the overstock to make room in the warehouse.
[ترجمه ترگمان]ما مجبوریم این overstock را بفروشیم و توی انبار جا به جا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید بیش از حد فروخت تا اتاق را در انبار بسازیم

12. Overstock contradiction will also highlight the investment growth.
[ترجمه ترگمان]تناقض زدایی همچنین بر رشد سرمایه گذاری تاکید دارد
[ترجمه گوگل]تضاد بیش از حد نیز رشد سرمایه گذاری را برجسته می کند

13. My interview with Overstock. com was two days, with the 2nd day on the slopes at Snowbird.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه من با Overstock com دو روز بود، و دومین روز در the در Snowbird بود
[ترجمه گوگل]مصاحبه من با Overstock com دو روز با دومین روز در دامنه های Snowbird بود

14. Search sites such as runbargains. com or Overstock. com for your make and model.
[ترجمه ترگمان]سایت های جستجو مانند runbargains com یا Overstock com برای ساخت و مدل خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]سایت های جستجو مانند runbargains com یا overstock com برای مدل و ساخت خود

15. We [didn't] want to sell overstock gadgets.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواستیم ابزارهای overstock را به فروش برسانیم
[ترجمه گوگل]ما [میخواهیم] نرمافزارهای بیشماری را به فروش برسانیم

پیشنهاد کاربران

بیش ذخیره سازی


کلمات دیگر: