کلمه جو
صفحه اصلی

floater


معنی : جسم شناور
معانی دیگر : شخص یا چیزی که شناور است (رجوع شود به: float)، برآب مان، (امریکا) کسی که (به طور غیرقانونی) بیش از یک بار رای می دهد، خانه به دوش، سرگردان، کارگر موقت، (کارمند یا کارگری که ساعات و محل کارش بنا به میل کارفرما دایما در تغییر است) کارمند سیار، کارگر سیار، (بیمه نامه ای که شامل اموال منقول و متحرک است) بیمه ی مال سیار، گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن که بجای وثیقه بکار میرود، کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد

انگلیسی به فارسی

جسم شناور، گواهینامه سهام دولتی یا راه‌آهن (که به‌جای وثیقه به‌کار می‌رود، کسی که در چند محل به‌نحو غیرقانونی رأی بدهد


شناور، جسم شناور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that floats.

(2) تعریف: one who frequently changes addresses, jobs, or the like; drifter.
مشابه: vagabond

(3) تعریف: one whose work assignment can be changed as needed so as to replace or supplement other employees.

(4) تعریف: an insurance policy for property in transit or frequently moved.

• person or thing that floats; wanderer; one whose vote can be bought; one who does not belong to a particular political party

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گسسته سنگ، شناور سنگ.

مترادف و متضاد

جسم شناور (اسم)
buoy, floater, drift

جملات نمونه

1. And the floaters in my right eye.
[ترجمه ترگمان] و the روی چشم راستم
[ترجمه گوگل]و شناورها در چشم راست من

2. Simon followed his own miss with an off-balance floater to tie the score at 75-7
[ترجمه ترگمان](سیمون)به دنبال غایب بودن خود با یک تعادل غیر تعادلی برای تساوی این امتیاز در ۷۵ - ۷ دنبال کرد
[ترجمه گوگل]سایمون به دنبال دست خود را با یک جریمه غیر تعادل برای ضرب و شتم نمره در 75-7

3. Cook forced Howells to backpedal and push a floater over the bar, while Andy Toman curled a free kick just wide.
[ترجمه ترگمان]کوک به زور متوسل به عقب نشینی و هل دادن a بر روی میله شد، در حالی که اندی تومان یک ضربه آزاد را کاملا باز کرد
[ترجمه گوگل]کوک مجبور شد Howells را به عقب برگرداند و یک فرار رو به روی نوار انجام داد، در حالی که Andy Toman ضربه آزاد رو به زیبایی انداخت

4. The factors that affect the properties of foam floater were discussed in details.
[ترجمه ترگمان]عواملی که بر خواص فوم تاثیر می گذارند در جزییات مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]عواملی که بر ویژگی های شناور فوم تأثیر می گذارند، به طور کامل مورد بحث قرار گرفته است

5. This balloon floater takes its inspiration from the manta ray. It's a remote-controlled hybrid floater with a helium-filled ballonet and a beating wing drive.
[ترجمه ترگمان]این بالون، الهام خود را از the manta می گیرد یک دورگه با کنترلی که با هلیوم ۳ پر شده و یک بال بال در حال تپش است
[ترجمه گوگل]این شناور بالون الهام گرفته از پرتو مانتا است این یک شناور هیبرید با کنترل از راه دور با یک بالون پر شده با هلیوم و درایو بال بالایی است

6. The overhand floater serves to position
[ترجمه ترگمان]The floater برای پست کردن خدمت می کند
[ترجمه گوگل]شناور فوقالعاده به سمت موقعیت است

7. Boric acid is an excellent floater while gibbsite has no native floatabiligy at all.
[ترجمه ترگمان]اسید boric یک floater عالی است در حالی که gibbsite هیچ floatabiligy بومی ندارد
[ترجمه گوگل]اسید بوریک یک شناور عالی است در حالی که gibbsite هیچ گونه فلوتی بومی ندارد

8. Q : What is a floater?
[ترجمه ترگمان]سوال: a چیست؟
[ترجمه گوگل]س: یک floater چیست؟

9. Convictions have hardened, for better for worse, and the floaters have touched bottom.
[ترجمه ترگمان]convictions برای بدتر شدن، برای بدتر شدن روی زمین سخت شده است
[ترجمه گوگل]محکومیت ها سخت تر شده اند، برای بهتر شدن برای بدتر شدن، و شناور ها دست کم گرفته اند

10. A shower of debris including tiny amounts of blood from torn retinal vessels causes floaters.
[ترجمه ترگمان]یک دوش آوار از جمله مقادیر بسیار کمی خون از رگ های پاره پاره منتج به floaters می شود
[ترجمه گوگل]دوش آوار، از جمله مقدار کمی خون از عروق خلط شبکیه، باعث می شود شناور شود

11. Then I was at my own ship, dismounting from the floater - and abruptly halting.
[ترجمه ترگمان]بعد من در کشتی خودم بودم، از اسب پیاده شدم و ناگهان مکث کردم
[ترجمه گوگل]سپس من در کشتی خودم بودم، از پله ها جدا شدم و ناگهان متوقف شدم

12. For beginners, I recommend the underhand serve. For experienced players I recommend the overhand floater serve.
[ترجمه ترگمان]برای مبتدی ها، من پیشنهاد می کنم که پنهانی خدمت کند من برای بازیکنان باتجربه توصیه می کنم که overhand floater خدمت کنند
[ترجمه گوگل]برای مبتدیان، من توصیه می کنم که زیردستان خدمت کند برای بازیکنان با تجربه من پیشنهاد می کنم که شناور فوق العاده خدمت کند

13. The flowmeter is different from the prior online pressure floater flowmeter in serial connection with the bottom end of an air channel.
[ترجمه ترگمان]جریان سنج با جریان سنج دستی قبلی floater جریان سنج در اتصال سریال با انتهای زیرین یک کانال هوایی متفاوت است
[ترجمه گوگل]جریان متر از جریان فلومتر فلومتر فشار مستقیم در اتصال سریال با انتهای پایین کانال هوا متفاوت است

14. The explanation is quite simple. The duration of the fixed-rate coupon bond is the weighted average of the duration of the floater and inverse floater.
[ترجمه ترگمان]توضیح خیلی ساده است مدت اوراق قرضه کوپن ثابت میانگین وزنی طول مدت of و floater معکوس است
[ترجمه گوگل]توضیح بسیار ساده است مدت زمان پیوستگی کوپن ثابت نرخ متوسط ​​میانگین مدت زمان شناور و شناور معکوس است

پیشنهاد کاربران

آچار فرانسه ، کسی که در یک شرکت کارهای مختلفی را انجام میدهد و به اصطلاح آچار فرانسه است

باافزایش سن ویژگی ژلاتینی زجاجیه کاهش میابد ودران سلول ها ورشته هایی تجمع میابدکه بیمار ازان به عنوان فلوتر یا مگس پرانی یادمیکند.


کلمات دیگر: