1. We were horrified at the conditions prevailing in local prisons.
[ترجمه ترگمان]ما از شرایط حاکم بر زندان های محلی وحشت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در شرایطی که در زندان های محلی وجود داشت، وحشت زده شدیم
2. They were horrified by the outrage before their eyes.
[ترجمه ترگمان]آن ها از خشم در برابر چشمانشان وحشت زده بودند
[ترجمه گوگل]آنها از نظر خشم قبل از چشمانشان وحشت زده شدند
3. We were horrified by what we saw.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که دیدیم وحشت کردیم
[ترجمه گوگل]ما با آنچه که مشاهده کردیم وحشت زده شدیم
4. He went to great pains to show how horrifying the war was.
[ترجمه ترگمان]او به خود زحمت نشان می داد تا نشان دهد که جنگ چقدر وحشتناک است
[ترجمه گوگل]او به شدت تلاش کرد تا نشان دهد چقدر جنگ وحشتناک است
5. His family were horrified by the change.
[ترجمه ترگمان]خانواده اش از این تغییر وحشت کرده بودند
[ترجمه گوگل]خانواده اش با تغییر به وحشت افتادند
6. The possibility of war is too horrifying to contemplate.
[ترجمه ترگمان]احتمال جنگ خیلی ترسناک است
[ترجمه گوگل]احتمال جنگ بسیار وحشتناک است
7. I was horrified by the news.
[ترجمه ترگمان]از این خبر وحشت زده شدم
[ترجمه گوگل]من از اخبار خراشیده شدم
8. He was horrified at the thought of his son prancing about on a stage in tights.
[ترجمه ترگمان]از فکر پسرش که با لباس تنگ پوشیده شده بود وحشت کرده بود
[ترجمه گوگل]او در فکر پسرش بود که در مورد جوراب های جوراب شلواری گریخته بود
9. This news will horrify my parents.
[ترجمه ترگمان]این خبر پدر و مادرم را به وحشت می اندازد
[ترجمه گوگل]این خبر پدر و مادرم را وحشت زده خواهد کرد
10. Henry was horrified by what had happened.
[ترجمه ترگمان]هنری از اتفاقی که افتاده بود وحشت داشت
[ترجمه گوگل]هنری از آنچه اتفاق افتاده بود وحشت زده بود
11. Even the police were horrified at the macabre nature of the killings.
[ترجمه ترگمان]حتی پلیس از ماهیت خوفناک این کشتارها بیمناک بود
[ترجمه گوگل]حتی پلیس در ماهیت خشونت آمیز قتل ها هولناک بود
12. The whole country was horrified by the killings.
[ترجمه ترگمان]کل کشور از این کشتارها به وحشت افتاد
[ترجمه گوگل]کل کشور از کشتارها به وحشت افتاد
13. It horrified her to think that he had killed someone.
[ترجمه ترگمان]او را به وحشت انداخت که فکر کند کسی را کشته است
[ترجمه گوگل]او را وحشت زده کرد تا فکر کند که کسی را کشته است
14. They stared in horrified fascination as the snake approached.
[ترجمه ترگمان]همچنان که ماری نزدیک می شد مات و مبهوت به او خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به زحمت انداختند و مار را نزدیک کردند
15. She was horrified to discover that he loved Rose.
[ترجمه ترگمان]از اینکه رز ماری را دوست دارد وحشت کرد
[ترجمه گوگل]او به وحشت افتاد که دوست دارد رز