کلمه جو
صفحه اصلی

metallurgist


معنی : متخصص ذوب فلزات، ویژه گر فلز کاری
معانی دیگر : متخصصبرهیختن و قال کردن فلزات

انگلیسی به فارسی

متخصص ذوب فلز، متخصص برهیختن و قال کردن فلزات


انگلیسی به انگلیسی

• expert in the laws and properties of metals
a metallurgist is an expert in metallurgy.

مترادف و متضاد

متخصص ذوب فلزات (اسم)
metallurgist

ویژه گر فلز کاری (اسم)
metallurgist

جملات نمونه

1. In 1913 Harry Brearley, a metallurgist, was trying to find a metal suitable for making gun barrels.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۳ هری Brearley، a، سعی داشت فلزی را پیدا کند که برای ساختن بشکه های اسلحه مناسب باشد
[ترجمه گوگل]هری Brearley، یک متالوژیست، در سال 1913 تلاش کرد تا یک فلز مناسب برای ساخت بشکه های اسلحه پیدا کند

2. The metallurgist is a scientist who decides which material is most suitable for each purpose.
[ترجمه ترگمان]The دانشمندی است که تصمیم می گیرد که کدام مواد برای هر هدف مناسب تر هستند
[ترجمه گوگل]متالوژیست یک دانشمند است که تصمیم می گیرد که کدام ماده برای هر هدف مناسب باشد

3. But the metallurgist uses the word in relation to a wide variety of processes.
[ترجمه ترگمان]اما the از کلمه در رابطه با انواع گسترده ای از فرایندها استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اما متالوژیست با استفاده از کلمه در ارتباط با طیف گسترده ای از فرایندها

4. I've come to pick your brains . You're metallurgist, and I've been asked this question about steel.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب مغز شما آمده ام تو metallurgist، و من از این سوال در مورد فولاد پرسیدم
[ترجمه گوگل]من آمده ام تا مغزت را انتخاب کنم شما متالوژیست هستید، و من از این سوال در مورد فولاد خواسته شده است

5. Khan, the Pakistani metallurgist who built a huge network to spread Pakistani technology, convinced the Pakistanis that they needed better protections.
[ترجمه ترگمان]خان، the پاکستانی که یک شبکه عظیم برای گسترش فن آوری پاکستان ساخته است، پاکستانی ها را متقاعد کرد که به حمایت های بهتری نیاز دارند
[ترجمه گوگل]خان، متالورژیست پاکستان که یک شبکه بزرگ برای گسترش تکنولوژی پاکستان ایجاد کرده است، پاکستان را متقاعد کرد که نیاز به حفاظت بهتر دارد

6. Daniel Miracle, a metallurgist at the Air Force Research Laboratory in Ohio who was not involved in the research, called the discovery "a really, really neat, important finding. "
[ترجمه ترگمان]دنیل معجزه، a در آزمایشگاه تحقیقات نیروی هوایی در اوهایو که در این تحقیق شرکت نداشت، این کشف را \"کشف واقعا، بسیار تمیز و مهم\" خواند
[ترجمه گوگل]دانیل معجزه، یک متالوژی آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی هوایی در اوهایو که در تحقیق دخیل نبود، به این کشف 'کشف واقعی، واقعا شسته و رفته و مهم اشاره کرد '

7. The metallurgist has recently found a metal skin for missiles and supersonic planes, one that will retain its strength at the high temperature caused by air friction.
[ترجمه ترگمان]The اخیرا یک پوست فلزی برای موشک و هواپیماهای مافوق صوت پیدا کرده است که نیروی خود را در دمای بالای ناشی از اصطکاک هوا حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]متالوژیست اخیرا یک پوست فلزی برای موشکها و هواپیماهای فوق سبک را کشف کرده است، که قدرت خود را در دمای بالا با اصطکاک هوا حفظ می کند

8. Work to the metallurgist is any operation that changes the shape of a metal part without changing its volume.
[ترجمه ترگمان]کار بر روی the هر گونه عملیاتی است که شکل یک بخش فلزی را بدون تغییر حجم آن تغییر دهد
[ترجمه گوگل]کار به متالوژیست، عملیاتی است که شکل یک قسمت فلزی بدون تغییر حجم آن را تغییر می دهد

9. The metallurgist has made iron into dozens of different metals or alloy steels, as we call them.
[ترجمه ترگمان]The با استفاده از فولادهای آلیاژی ده ها فلز و یا فولادهای آلیاژی ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]همانطور که ما آنها را می نامیم، متالورژیک آهن را به دهها فلز مختلف یا فولاد آلیاژی تبدیل می کند

10. A The metallurgist has made iron into dozens of different metals or alloy steels, as we call them.
[ترجمه ترگمان]A The آهن را به چندین فلز یا فولادهای آلیاژی تبدیل کرده است، همانطور که ما آن ها را می گوییم
[ترجمه گوگل]A متالورژیک آهن را به ده ها تن از فلزات مختلف و یا آلیاژهای فولادی تبدیل کرده است، همانطور که ما آنها را می نامیم

11. He is a metallurgist.
[ترجمه ترگمان] اون یه \"metallurgist\" - ه
[ترجمه گوگل]او متالوژی است

12. To determine whether a metal is gold or pyrite, one consults a metallurgist.
[ترجمه ترگمان]برای مشخص کردن اینکه آیا یک فلز طلا است یا pyrite، یکی با a مشورت می کند
[ترجمه گوگل]برای تعیین اینکه آیا یک فلز طلا یا پیریت است، یک متالورژیست مشورت می کند

13. He is a chartered engineer and a Member of Metallurgists.
[ترجمه ترگمان]او یک مهندس خبره و یک عضو of است
[ترجمه گوگل]او یک مهندس ارشد و عضو متالورژیست ها است

14. As is well known, A. Q. Khan, a Pakistani metallurgist working for the Dutch, stole the design and in 1976 fled to Pakistan.
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانیم، A سوال خان، یک metallurgist پاکستانی که برای هلندی ها کار می کرد، طراحی را دزدید و در سال ۱۹۷۶ به پاکستان گریخت
[ترجمه گوگل]به خوبی شناخته شده است، A Q خان، یک متالورژیست پاکستانی که برای هلندی ها کار می کند، این طرح را به سرقت برده و در سال 1976 به پاکستان فرار کرد


کلمات دیگر: