1. The perspicuity of property rights is not only the premise and base of founding modern enterprise system, but also the key of further developing business corporation system.
[ترجمه ترگمان]حفظ حقوق مالکیت تنها مقدمه و اساس تاسیس سیستم سازمانی مدرن نیست، بلکه کلید توسعه بیشتر سیستم شرکتی کسب وکار نیز می باشد
[ترجمه گوگل]آگاهی از حقوق مالکیت نه تنها زمینه و مبنای تاسیس سیستم مدرن سازمانی است، بلکه کلید توسعه سیستم کسب و کار است
2. Another, perspicuity of state-owned property right also affects technology efficiency.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ویژگی های مالکیت دولتی نیز بر کارایی فن آوری تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های حقوقی مالکیت دولتی نیز بر بهره وری تکنولوژی اثر می گذارد
3. But, this does not destroy the perspicuity of God's revelation.
[ترجمه ترگمان]اما این واقعیت را از بین نمی برد
[ترجمه گوگل]اما، این امر آشکارسازی خدا را نفی نمی کند
4. Being perspicuity, subject expected utility model has been an important theory to analyze how to make decision under uncertainty.
[ترجمه ترگمان]perspicuity بودن، مدل سودمندی مورد انتظار یک نظریه مهم برای تجزیه و تحلیل چگونگی تصمیم گیری در رابطه با عدم قطعیت بوده است
[ترجمه گوگل]با توجه به این که موضوع مدل مورد انتظار، یک نظریه مهم برای تجزیه و تحلیل تصمیم گیری در مورد عدم قطعیت بوده است
5. For me in present's study life middle finger perspicuity direction.
[ترجمه ترگمان]برای من در حال حاضر انگشت میانی زندگی را جهت گیری بررسی می کنم
[ترجمه گوگل]برای من در زندگی مطالعه در حال حاضر زندگی انگشت اشاره انگشت
6. The website functional module clear perspicuity, the connection is compact.
[ترجمه ترگمان]ماژول کاربردی وب سایت، perspicuity را مشخص می کند، اتصال فشرده و فشرده است
[ترجمه گوگل]ماژول عملکرد وبسایت روشنایی بصری، اتصال فشرده است
7. Because this system counting accurately, display perspicuity, and automatic. What's more, its manufacture cost few.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این سیستم دقیق شمارش می کند، perspicuity را نمایش می دهد، و اتوماتیک چه چیزی بیشتر است، هزینه ساخت آن کم است
[ترجمه گوگل]از آنجا که این سیستم به طور دقیق شمارش می کند، نمایش بصری و اتوماتیک نمایش داده می شود چه چیزی بیشتر، هزینه تولید آن کم است
8. Secondly, this paper analyzes the relations between product perspicuity, which is treated as the key dimension of construction project, and transaction cost.
[ترجمه ترگمان]دوم، این مقاله روابط بین perspicuity محصول را تجزیه و تحلیل می کند، که به عنوان بعد کلیدی پروژه ساخت وساز و هزینه معامله مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ثانیا، در این مقاله، روابط بین ظاهر محصول بررسی می شود که به عنوان ابعاد کلیدی پروژه ساخت و ساز و هزینه معامله پرداخت می شود
9. Secondly, carrying out MBO is beneficial to the perspicuity of the property right of the state-owned enterprises and the settlement of the problem of the "Red Hat" enterprises.
[ترجمه ترگمان]دوم، اجرای MBO در مالکیت اموال شرکت های دولتی و حل مشکل شرکت های \"کلاه سرخ\" مفید است
[ترجمه گوگل]ثانیا، انجام MBO برای آگاهی از حق مالکیت شرکت های دولتی و حل مشکالت شرکت های Red Hat سودمند است
10. The perspicuity of God's revelation: After the Fall, general revelation is (still) authoritative, sufficient (so that man is without excuse), and clear.
[ترجمه ترگمان]ظهور وحی الهی: پس از سقوط، الهام عمومی (هنوز)معتبر و کافی است (بنابراین آن مرد بدون عذر و بهانه است)، و واضح
[ترجمه گوگل]آگاهی از وحی خدا پس از پاییز، وحی عمومی، (هنوز) معتبر، کافی است (به طوری که انسان بدون بهانه است) و روشن است
11. Second, perspicuity strategies and restructuring.
[ترجمه ترگمان]دوم، استراتژی های perspicuity و بازسازی
[ترجمه گوگل]دوم، استراتژی های آگاهی و بازسازی
12. Perspicuity ( Clarity ) of General Revelation.
[ترجمه ترگمان]perspicuity (وضوح)مکاشفه عمومی
[ترجمه گوگل]توجه (واضح) وحی عمومی
13. It reflects the gray scale information of every component of the color space in pictures taking the form of histogram, and it has such features as simple, perspicuity, and interference killing etc.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده اطلاعات در مقیاس خاکستری هر بخش از فضای رنگ در تصاویر گرفته شده از نمودار هیستوگرام است، و دارای ویژگی هایی چون ساده، perspicuity، و کشتن و غیره است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده اطلاعات مربوط به مقیاس خاکستری هر جزء فضای رنگی در تصاویر است که فرم هیستوگرام را می گیرد و ویژگی هایی مانند ساده بودن، ظهور و تداخل را دارد
14. The time must use for to enjoy much joyful, the decoration most important goal is guaranteed that the life the comfort level, based on this again makes the simple perspicuity .
[ترجمه ترگمان]زمان باید برای لذت بردن از لذت بسیار استفاده شود، مهم ترین هدف تزیین این است که زندگی سطح راحتی، براساس این موضوع، the ساده را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]زمان برای لذت بردن از بسیار شاد، برای لذت بردن از لذت بخش ترین، اهداف دکوراسیون تضمین شده است که زندگی سطح راحتی، بر اساس این دوباره می دهد بصری ساده است