کلمه جو
صفحه اصلی

flunkey


معنی : پادو، نوکر، مامور جزء
معانی دیگر : غیر ماهر

انگلیسی به فارسی

پادو، نوکر، غیر ماهر، مامور جز


انگلیسی به انگلیسی

• servant; person who flatters, sycophant
a flunkey is a man who acts as a servant in a large house and who wears ceremonial dress; an informal word.
a flunkey is a person who follows someone who is important and who does small jobs for them in the hope of being rewarded; used showing disapproval; an informal word.

مترادف و متضاد

پادو (اسم)
peon, footman, lackey, page, busboy, scullion, errand boy, flunkey, flunky, footboy, lacquey, legman

نوکر (اسم)
help, man, swain, footman, servant, lackey, valet, server, menial, flunkey, henchman, famulus, handyman, flunky, footboy, manservant, lacquey, servitor, slavey, yes-man

مامور جزء (اسم)
flunkey, flunky

جملات نمونه

1. The minister arrived, surrounded by the usual subservient flunkeys.
[ترجمه ترگمان]وزیر وارد شد و در میان the که به فرمان او بود احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]وزیر وارد شد، توسط احزاب معمولی تحت حمایت قرار گرفته است

2. One of his flunkeys let me in.
[ترجمه ترگمان]یکی از flunkeys اجازه داد بیام تو
[ترجمه گوگل]یکی از فریادهای او به من اجازه می دهد

3. We flunkeys were all at the front door to receive the family from the airfield.
[ترجمه ترگمان]همه ما در مقابل در جلویی بودیم تا خانواده رو از فرودگاه بگیریم
[ترجمه گوگل]همه ما در حال ورود به خانه بودیم تا خانواده را از فرودگاه بگیریم

4. To the flunkey no man can be great, because the flunkey has his own flunkey conception of greatness .
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت هیچ مردی نمی تواند بزرگ باشد، زیرا پیشخدمت مخصوص نوکری خود را دارد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند بزرگ باشد، زیرا فونکی دارای مفهوم فلانکی خود از عظمت است

5. I was admitted by a gorgeous flunkey, and shown into a sumptuous room where a couple of elderly gentlemen were sitting.
[ترجمه ترگمان]من در اتاقی مجلل و مجلل نشسته بودم که چند تن از آقایان در آنجا نشسته بودند
[ترجمه گوگل]من یک فونکی زرق و برق دار پذیرفته شدم و در یک اتاق مجلل ظاهر شدم که چند تن از آقایان سالخورده نشسته بودند

6. But he shut the door of the dining-room, so we flunkeys couldn't hear what he said to his wife.
[ترجمه ترگمان]اما او در اتاق ناهار خوری را بست، بنابراین ما نمی توانستیم چیزی را که به همسرش گفته بود بشنویم
[ترجمه گوگل]اما او درب اتاق غذاخوری را بست، بنابراین ما نمی توانستیم صدای او را به همسرش بشنویم

7. Everything seemed to indicate that it was our friend Argol, or some flunkey of his.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه چیز نشان می دهد که او دوست ما است یا یک نوکر او
[ترجمه گوگل]همه چیز به نظر می رسد نشان می دهد که آن را دوست Argol ما، و یا برخی از flunkey از او بود


کلمات دیگر: