کلمه جو
صفحه اصلی

informality


معنی : غیر رسمی بودن
معانی دیگر : غیر رسمیت، خودمانی بودن، عدم رعایت تشریفات

انگلیسی به فارسی

غیر رسمی بودن


غیر رسمی، غیر رسمی بودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: informalities
(1) تعریف: the condition of being informal; lack of formality; casualness.
متضاد: formality

(2) تعریف: an informal act or utterance.

• absence of ceremony, lack of formality, casualness

مترادف و متضاد

غیر رسمی بودن (اسم)
informality

جملات نمونه

1. her warmth and informality pleased everyone
گرمی و خودمانی بودن او همه را خوشنود کرد.

2. He was overwhelmed by their friendly informality.
[ترجمه ترگمان]با عدم غیر معمول خود او را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او توسط غیر رسمی دوستانه خود غرق شد

3. This informality is not simply neutral - the open ended product of a free association - but is directed against the formal.
[ترجمه ترگمان]این غیررسمی به سادگی خنثی نیست - یعنی محصول نهایی آزاد یک انجمن آزاد - بلکه علیه رسمی است
[ترجمه گوگل]این غیر رسمی، صرفا خنثی نیست - محصول باز پایان یک انجمن آزاد - اما علیه رسمی هدایت می شود

4. Their charm and informality immediately won many hearts in circles high and low.
[ترجمه ترگمان]جذابیت و غیررسمی بودن آن ها باعث جلب قلوب بسیاری در محافل سطح بالا و پایین می شود
[ترجمه گوگل]جذابیت و بی نظمی آنها بلافاصله قلب های بسیاری را در محافل بالا و پایین به دست آورد

5. Richardson's studied informality is quite annoying.
[ترجمه ترگمان]رفتار غیر رسمی و غیر رسمی خیلی آزاردهنده است
[ترجمه گوگل]غیر رسمی مورد مطالعه ریچاردسون کاملا مزاحم است

6. Their principal drawback lay in their informality, which demanded the constant supervision of an active King.
[ترجمه ترگمان]عیب اصلی آن ها، غیررسمی بودن آن ها بود، و این امر مستلزم نظارت مداوم شاه فعال بود
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی آنها در غیر رسمی بودن آنها بود، که از نظارت مستمر یک پادشاه فعال خواستار بود

7. Pseudocode strikes aprecarious balance between the understandability and informality of English and the precision of code.
[ترجمه ترگمان]Pseudocode تعادلی میان ابتذال و غیررسمی بودن زبان انگلیسی و دقت کد را به خود جلب می کند
[ترجمه گوگل]Pseudocode اعتصاب تعادل میان بینایی و غیر رسمی از زبان انگلیسی و دقت کد است

8. However, design of in due form system and informality system can get over the failure and make a good inherence system.
[ترجمه ترگمان]با این حال، طراحی سیستم فرم سیستم و سیستم غیررسمی می تواند منجر به شکست و ایجاد یک سیستم inherence خوب شود
[ترجمه گوگل]با این حال، طراحی سیستم به صورت منظم و سیستم غیرمستقیم می تواند بیش از شکست و ایجاد یک سیستم پیچیدگی خوب باشد

9. This informality made the war a lot of fun for Scarlett.
[ترجمه ترگمان]این غیر رسمی جنگ را برای اسکارلت سرگرم کننده کرد
[ترجمه گوگل]این غیر رسمی جنگ اسکارلت بسیار سرگرم کننده بود

10. I should never mistake informality for insolence.
[ترجمه ترگمان]من نباید غیر رسمی بودن نسبت به گستاخی اشتباه کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز نبایستی برای غم و اندوه اشتباه کنم

11. Encourage informality and a relaxed company climate.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای آزاد را تشویق کنید و آب و هوای آزاد را تشویق کنید
[ترجمه گوگل]تشویق غیرممکنی و آب و هوای شرکت آرام

12. A charming informality was one of the characteristics of this celebration.
[ترجمه ترگمان]یکی از خصوصیات این جشن، یکی از خصوصیات این جشن بود
[ترجمه گوگل]غیر رسمی جذاب یکی از ویژگی های این جشن بود

13. The new informality is generally supposed to make us like our jobs more.
[ترجمه ترگمان]این غیر رسمی بودن معمولا ما رو بیشتر از کاره ای ما انجام میده
[ترجمه گوگل]به طور کلی، غیر رسمی بودن جدید باعث می شود که ما بیشتر شغل هایمان را بیشتر کنیم

14. Slang: Nonstandard vocabulary of informality, usually not limited to any region.
[ترجمه ترگمان]آرگو: واژگان غیررسمی از غیررسمی بودن، معمولا به هیچ منطقه ای محدود نمی شود
[ترجمه گوگل]عامیانه: واژگان غیرواقعی غیررسمی، معمولا به هیچ یک از مناطق محدود نمی شود

Her warmth and informality pleased everyone.

گرمی و خودمانی بودن او همه را خشنود کرد.



کلمات دیگر: