کلمه جو
صفحه اصلی

metalwork


معنی : فلز کاری
معانی دیگر : اشیای فلزی

انگلیسی به فارسی

فلزکاری، فلز کاری


انگلیسی به انگلیسی

• metal forging or shaping
metalwork is the activity of making objects out of metal.
objects made out of metal

مترادف و متضاد

فلزکاری (اسم)
metallurgy, metalwork

جملات نمونه

1.
فلزکاری

2. Her favourite subject at school is metalwork.
[ترجمه ترگمان]موضوع مورد علاقه اش در مدرسه فلزکاری می باشد
[ترجمه گوگل]موضوع مورد علاقه او در مدرسه، کار ساختمانی است

3. He was a crafts-man in metalwork from Dresden.
[ترجمه ترگمان]او یک مرد صنایع دستی در فلزکاری در درسدن بود
[ترجمه گوگل]او در صنایع دستی صنایع دستی در شهر درسدن بود

4. Rust has damaged the metalwork of the bicycle.
[ترجمه ترگمان](راست)به فلزکاری در دوچرخه آسیب رسانده است
[ترجمه گوگل]زنگ به فلزکاری دوچرخه آسیب زده است

5. Rust and flaking paint mean the metalwork is in poor condition.
[ترجمه ترگمان]رنگ راست و پوسته پوسته سازی به این معنی است که فلزکاری در شرایط بدی قرار دارند
[ترجمه گوگل]رنگ زنگ زده و لکه دار به این معنی است که کارهای فلزی در وضعیت بدی قرار دارد

6. Girls and boys study woodwork and metalwork at this school.
[ترجمه ترگمان]دخترها و پسرها woodwork و فلزکاری در این مدرسه مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل]دختران و پسران در این مدرسه چوبکاری و فلزکاری را مطالعه می کنند

7. Many pieces of both 14 and 17C metalwork display a distinctive spiky naturalism which is paralleled elsewhere in stone and wood.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قطعات هر دو دستگاه ۱۴ و ۱۷ C یک naturalism spiky متمایز را نمایش می دهند که به موازات سایر نقاط در سنگ و چوب وجود دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از قطعات 14 و 17C فلزات، طبیعت گرایی متمایز را نشان می دهند که در سایر نقاط سنگ و چوب مشابه است

8. Nobody could doubt that metalwork was going to get its comeuppance.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس شک نداشت که metalwork به سزای اعمالش برسد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی توانست شک داشته باشد که این فلز کار می کرد که درآمدش را بدست آورد

9. Many are employed in the prison's wood and metalwork factories.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها در کارگاه های آهنگری و فلزکاری به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها در کارخانه های چوب و فلزات زندان کار می کنند

10. Metalwork: Useful and decorative objects fashioned of various metals.
[ترجمه ترگمان]metalwork: اشیا مفید و تزئینی از فلزات مختلف
[ترجمه گوگل]فلزکاری: اشیای مفید و تزئینی از فلزات مختلف ساخته شده است

11. There are 25 enterprises including Metalwork Company, Hongda Steel Production Limited Company, etc.
[ترجمه ترگمان]۲۵ شرکت از جمله شرکت metalwork، شرکت تولید فولاد Hongda و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]25 شرکت شامل شرکت فلزکاری، شرکت تولیدی فولاد سازی هنگدا و غیره وجود دارد

12. There were bullet holes in the metalwork.
[ترجمه ترگمان]در the سوراخ های گلوله به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]حفره های گلوله ای در فلزات وجود داشت

13. The school offers a program for students who are skilled in metalwork.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه برنامه ای برای دانشجویانی فراهم می کند که در فلزکاری مهارت دارند
[ترجمه گوگل]این مدرسه یک برنامه برای دانش آموزانی که در زمینه فلزکاری مهارت دارند ارائه می دهد

14. Three free blades are supplied with the machine, for wood and metalwork.
[ترجمه ترگمان]سه تیغه آزاد با دستگاه، برای چوب و فلزکاری تامین می شوند
[ترجمه گوگل]سه تیغه رایگان با دستگاه، برای چوب و فلزکاری تامین می شود

پیشنهاد کاربران

فلزکاری


کلمات دیگر: