کلمه جو
صفحه اصلی

gong


معنی : ناقوس، صدای زنگ دراوردن
معانی دیگر : (نوعی آلت ضربی مشتمل بر صفحه ی فلزی بشقاب شکلی که با نواختن چکش چوبی آن را به صدا در می آورند) گانگ، ناقوس نعلبکی شکل، زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بران میزنند

انگلیسی به فارسی

زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که آهسته بران می‌زنند، ناقوس، صدای زنگ درآوردن


گونگ، ناقوس، صدای زنگ دراوردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large metallic disk that makes a deep resonant sound when struck with a stick or mallet.

(2) تعریف: a shallow, saucer-shaped bell sounded by a mechanically or electrically operated hammer.

• percussion instrument of asian origin which resembles a shallow metal bowl; deep resonant sound of gong
strike a gong (type of asian percussion instrument)
a gong is a flat, circular piece of metal that you hit with a hammer to make a loud sound.

مترادف و متضاد

ناقوس (اسم)
ring, bell, gong

صدای زنگ دراوردن (فعل)
gong

tocsin


Synonyms: cymbal, bell, alarm, signal, carillon, chime


جملات نمونه

1. Do I hear the dinner gong?
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ شام را می شنوم؟
[ترجمه گوگل]صدای شام گنگ را می شنوم؟

2. On the stroke of seven, a gong summons guests into the dining-room.
[ترجمه ترگمان]از ساعت هفت، صدای زنگ در اتاق پذیرایی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در گام هفت، یک گونگ مهمانان را به اتاق غذاخوری دعوت می کند

3. Zhang Gong, both close associates of Yang Baibing, were appointed commander and political commissar, respectively.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Gong هر دو نزدیکان یانگ Baibing به ترتیب به عنوان فرمانده و commissar سیاسی منصوب شدند
[ترجمه گوگل]ژانگ گونگ، هر دو همکاران نزدیک یانگ بیبینگ، به ترتیب به عنوان فرمانده و کمیساریای سیاسی منصوب شدند

4. A loud gong from the house summoned everyone to the driveway to greet the master.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در خانه همه را فرا خواند تا به ارباب خوش آمد بگوید
[ترجمه گوگل]گونگ با صدای بلند از خانه، همه را به سمت درایو دعوت کرد تا به استاد تبریک بگوید

5. The gong for lunch sounded two floors down.
[ترجمه ترگمان]زنگ نهار دو طبقه به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]گنگ برای ناهار، دو طبقه را صدا زد

6. The installation consists in a big gong of light, made of coloured concentric projections and intense sound vibration.
[ترجمه ترگمان]نصب شامل زنگ بزرگی از نور است که از افکنش های متحد المرکز و لرزش شدید صدا تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]نصب و راه اندازی شامل یک گونگ بزرگ از نور، ساخته شده از طرح های متمرکز رنگی و لرزش شدید صدا

7. The person that always knows Gong salangane husband and wife says, their love is spirit those who go up.
[ترجمه ترگمان]فردی که همیشه با شوهر و همسرش آشنا می شود، می گوید عشق آن ها روح کسانی است که بالا می روند
[ترجمه گوگل]فردی که همواره می داند همسر و همسر گونگ salangane می گوید عشق آنها روح کسانی است که بالا می روند

8. Gleason Yi - Gong is set to become the leading Gear Cutter Tool manufacturer in P.
[ترجمه ترگمان][ Gleason ] - برای تبدیل شدن به کارخانه سازنده ابزار Cutter Gear در P تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]گلیسون یی - گونگ قرار است برای تبدیل شدن به تولید کننده پیشرو دنده برش ابزار در ص

9. Gong Zizhen was a prominent enlightened thinker an encyclopedic scholar of modern China.
[ترجمه ترگمان]Gong Zizhen یک متفکر برجسته روشنفکر و دانشمند encyclopedic از چین مدرن بود
[ترجمه گوگل]گونگ زیزن یک متفکر متفکر برجسته و دانشمند دایره المعارف چین مدرن بود

10. Spike Milligan has finally got the gong he had been promised.
[ترجمه ترگمان]اسپایک Milligan \"بالاخره\" گونگ بوک \"رو پیدا کرد که بهش قول داده بود\"
[ترجمه گوگل]Spike Milligan در نهایت گونگ را وعده داده است

11. Second, Falun Gong organizations have instigated troubles and incidents and have undermined social stability.
[ترجمه ترگمان]دوم، Falun Gong مشکلات و حوادث را تحریک کرده اند و ثبات اجتماعی را تضعیف کرده اند
[ترجمه گوگل]دوم، سازمان های فالون گونگ مشکلات و حوادث را تحریک کرده و ثبات اجتماعی را تضعیف کرده اند

12. Falun Gong, a quasi-religious sect, outlawed as a threat to stability.
[ترجمه ترگمان]فالون گونگ، یک گروه شبه مذهبی، تهدیدی برای ثبات محسوب می شود
[ترجمه گوگل]فالون گونگ، یک فرقه شبه مذهبی، به عنوان تهدیدی برای ثبات غیرقانونی است

13. Qiao Gong Fang Gems is a professional supplier of high-quality jewelry gemstones in Wuzhou which famous known as "the capital of artificial gem in the world".
[ترجمه ترگمان]Qiao Gong Fang یک تامین کننده حرفه ای جواهر جواهر با کیفیت بالا در Wuzhou است که معروف به \"سرمایه گوهر مصنوعی در جهان\" معروف است
[ترجمه گوگل]Qiao Gong Fang Gems یک تامین کننده حرفه ای از سنگ های قیمتی با کیفیت بالا در Wuzhou است که مشهور به عنوان 'پایتخت گوهر مصنوعی در جهان' شناخته شده است

14. Playing a small gong, clapper struck the staff and inspection field.
[ترجمه ترگمان]clapper در حالی که زنگ می زد، چوب دستی اش را زد و زمین را بازرسی کرد
[ترجمه گوگل]بازی کردن یک گونگ کوچک، سر و صدا به کارکنان و زمینه بازرسی

15. The British Empire Medal was widely regarded as 'the gong for the working classes'.
[ترجمه ترگمان]مدال امپراتوری بریتانیا به طور گسترده ای به عنوان gong برای طبقه کارگر تلقی می شد
[ترجمه گوگل]مدال امپراتوری بریتانیا به طور گسترده به عنوان 'گونگ برای طبقات کارگر' شناخته شد

پیشنهاد کاربران

gong ( موسیقی )
واژه مصوب: گُنگ
تعریف: سازی از دستۀ الواح


کلمات دیگر: